هفت اشتباه مهلک یک معاملهگر بورس
پیشتر برایتان یازده نکته برای موفقیت در معاملهگری ازنقطهنظر روانشناختی را توضیح دادم. تصور میکنم در مطلب پیشین باید به این نتیجه رسیده باشیم که معاملهگری بورس باروح و روان ما انسانها بدجور گرهخورده است!
در این جستار بَنا دارم دربارهی هفت اشتباه مهلک با شما سخن بگویم که حرفهی معاملهگری بورس را بهکلی به چالش میکشد. این نوشتار شاید مکمل مطلبِ هفت باورِ اشتباه در بازار بورس باشد.
فهرست مطب
Toggle1- در نطفه خفه کردن سودها!
بعید میدانم جملهی کلیشهای و بسیار پرتکرار بازار بورس را نشنیده باشید؛ منظورم عبارت «ضررهایت را محدود کن و به سودها اجازه رشد بده» است. شاید پر چالشبرانگیزترین بخش معاملهگری بورس همین عدم توانایی در توسعهی معاملات در سود باشد. منظورم زمانی است که ازقضا تحلیلمان درست از آب درآمده و سهمی که خریده بودیم در سود فرورفته است؛ اما بااینکه حد سودِ 40% را برای آن متصور بودیم، به ناگهان سرِ معامله را در سودِ 10% میبریم!
مطالعهای که در سال ۱۹۹۸ در مورد حساب کارگزاری بیش از ۱۶۳ هزار مشتری حقیقی در ایالاتمتحده آمریکا انجام شد نشان میدهد که سرمایهگذاران، سهامی را که قیمت بالاتر نسبت به قیمت خرید داشتهاند، بهطور متوسط ۷/۱ برابر زودتر از سهام زیان ده به فروش میرسانند.
مطالعه دیگری در سال ۲۰۰۱ در فنلاند نشان داد که سرمایهگذاران، سهامی که قیمت آنها از زمان خرید بیش از ۳۰ درصد افت کرده است را بهطور میانگین ۳۲ درصد کمتر از سهام سود ده سبد خود به فروش میرسانند.
همانطور که میدانید قطعیتی در کار نیست، برخلاف نظرات عالمانه (!) ی اساتید، چیزی به نام درصد موفقیت بالا در این بازار وجود ندارد! ما با یکسری معامله سروکار داریم که سود یا زیان تکتک آنها غیرقابلپیشبینی است. این مطلب بر اساس تئوری گام تصادفی و نظریهی بازار کارا ثابت میشود؛ بسیاری از اساتید بازارهای مالی نیز این مهم را تائید میکنند.
پیشتر سه نکته مهم دربارهی نسبت ریسک به بازده را برایتان شرح دادیم. گفتیم که قصهی ریسک به بازده هم سردرازی دارد، اما در حرفهی معاملهگری بورس شک ندارم باید جمع سودهایمان بیش از جمع ضررهایمان باشد. (فارغ از اینکه شانس برد سیستم چقدر باشد)
همهی این صحبتها تا جایی درست است که در عمل اغلب افراد نمیتوانند سودهای خود را توسعه و ضررها را کاهش دهند؛ بهعبارتدیگر باوجود آگاهی از این مسئله، اما در عمل، نتایج معکوس است. دلیل این رخداد را بهطور دقیق در وبینار کلیدهای طلایی موفقیت در بورس مورد تحلیل قراردادیم؛ اما عمدهی دلایل آن عدم برخورداری از تفکر استراتژیک و چالشهای روانشناختی در بازار بورس است.
راهکار: هر فعالِ حوزهی معاملهگری بورس باید ابتدا برای خود استراتژی معاملاتی را طرحریزی نموده و دادههای آماری را از آن استخراج کند. این دادههای آماری کمک میکند تا بهترین رابطهی بین نسبت ریسک به بازده را تشخیص دهیم. پسازآن اما بی و چونوچرا باید نسبت سودها را در مقابل زیان توسعه دهیم و تنها چیزی که برای سناریو به داد ما میرسد، اعتقاد و باور قلبی به اصل پرتو در معاملهگری است.
2- خوشحالی بیشازاندازه پس از سود
همان سناریو قبل را در نظر بگیرید؛ منظورم سناریویِ “در نطفه خفه کردن سودها ” هست؛ حالا بد از بدتر اینکه بابت به دست آوردن سودهای اندک روی پای خودمان هم بند نباشیم! اینجاست که خودشیفتگی، گریبان گیرمان میشود و چشم و گوشمان برای رعایت قوانین بسته میشود. البته طبیعی هم هست، چراکه فکر میکنیم در بقیه معاملات نیز برنده خواهیم بود اما در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد!
حتی اگر بهجای سودهای اندک بتوانیم به کمک تکنیک های مدیریت سرمایه ازجمله (فروش فازی و حد ضرر شناور) سودهایمان را توسعه دهیم، هرگز نباید بیشازاندازه خوشحال شویم. این خوشحالی که حاصل ترشح میزان زیادی سروتونین در کَبد است، عقل را در حیطهی معاملهگری بورس از ما میستاند. خودشیفتگی حاصل از سودها در معاملاتِ برنده، این اعتمادبهنفس کاذب را در ما القا میکند که دست به خطر بزنیم، بدون ترس، بدون درد و خونریزی!
راهکار: معاملهگری، بازی اعداد است. بدانید که قصهی ما با یک معامله معنا پیدا نمیکند. کسب سود در معامله (حالا به هر میزان)، هرگز نباید این حالت را در ما ایجاد کند که میتوانیم دست بهپیش گویی بزنیم یا حتماً در معاملات بعدی نیز برنده خواهیم بود.
3- افزودن به حجم معاملهی در ضرر
نقطهی مقابلِ “در نطفه خفه کردن سودها ” همین سناریوی همراهی با ضرر تا پیوند دادنِ قطعیِ خودمان به ورطهی ورشکستگان بورس است. طنز ماجرا ازآنجاست که معاملاتِ در سود را گازانبری، نقد میکنیم اما یک معاملهی در زیان را به عقد رسمی و دائم خودمان درمیآوریم.
البته دلیل علمی آن را در وبینار کلید گفتیم اما یکی از دلایل چنین پدیدهی شومی، ترس است! درواقع ترس همیشه در قالب معامله کردن به سراغ ما نمیآید. همانطور که خانم روث بارونز روزولت در کتاب خود تحت عنوانِ «هفت گناه کبیره در بورس» ترس را به حالتهای سهگانه تقسیمبندی میکند. یکی از این حالتهای سهگانه عدم پذیرش ضرر و جنگیدن با بازار است؛ منظورم زمانی است که دائماً به حجم معاملهی در زیان خود میافزاییم.
البته داستان به همینجا ختم نمیشود؛ در علم رفتارشناسی مالی، پدیدهای وجود دارد که به نام زیان گریزی، مشهور است. زیان گریزی، یکی از الگوهای رفتاری رایج در بین سرمایهگذاران است. مطالعات روانشناسی نشان میدهد تأثیر روانی زیان، در ذهن افراد، حداقل 2.5 برابر تأثیر سود است! بهعبارتدیگر، برای جبران احساس نامطلوب زیان یکمیلیون تومانی، کسبِ حداقل ۵/۲ میلیون تومان سود لازم است! این واکنش روانی باعث میشود معاملهگری در بورس پر چالش به نظر برسد؛ درواقع باعث میشود معاملهگر از فروش سهامِ زیان ده، خودداری کند یا به حجم آن اضافه کند درحالیکه سهام سود ده را خیلی زودتر ازآنچه اقتضا میکند (در سود بسیار ناچیز) نقد کند. این پدیده را اثر روانشناختی دیگری به نام چشمانداز تصدیق میکند.
البته جای تعجب نیست وقتی مردم برای موفقیت در معاملات خود به دعا و نذرونیاز رو میآورند؛ مطمئنم همین اتفاق برای عدهای که سهامهایشان در ضرر است نیز میافتد! برای اثبات این ادعا کافی است به پیشنهاد جستجوی گوگل توجه کنید. موتور گوگل نشان میدهد مردم برای انجام معاملات دست به دعا برمیدارند یا روش جادوجنبل را انتخاب میکنند! (کلیک کنید تا ببینید!)
راهکار: باور کنید تابهحال کسی موفق نشده است این گاو بی شاخ و دم (بازار) را بر زمین بزند؛ اگر بخواهیم سِپَر به دست به مَصاف این موجود بروید شک نکنید بازنده نهایی، خودتان هستید! بهجای افزودن به حجم معاملات در زیان آنها را سریع نقد کنید تا فکرتان آزاد شود. این کار کمک میکند با فراغ فکر بهتری موقعیتهای جدید را در بازار شناسایی کنید. معاملهگری بورس، تجارتی بیرحم است. اگر قدرت بازار را نادیده بگیریم درسهای تلخی در انتظارمان است.
4- عصبانیت و انتقام
بگذارید این عنوان را با سخنی از وارن بافت شروع کنم؛ باید بشناسید او را، سرمایهگذار خودساخته با ثروتی بالغبر 77 میلیارد دلار.
وارن بافت: بازار همچون پروردگار است، آن افرادی که به خودشان کمک میکنند را یاری میکند؛ اما برخلاف پروردگار، آنهایی را که نمیدانند چه میکنند، نمیبخشد.
مطمئن نیستم این صحبت او در وصف انتقام از بازار باشد یا نه اما استمراری که در ذهن ما هست، در بازار وجود ندارد. عصبانیت و انتقام، حالتهای روانشناختی در حیطهی معاملهگری بورس را به تصویر میکشد درحالیکه حالات پس از مدتی فروکش میکند؛ منظور عصبانیت و انتقام است.
یکی از نکاتی که پیشتر هم عنوان کردیم، عدم وابستگی نتایج معاملات به یکدیگر بود؛ گفتیم که نتایج معاملات منحصربهفرد است. زمانی که با عصبانیت چیزی را از بازار مطالبه میکنیم درواقع به دنبال کسب نتیجهای متفاوت هستیم؛ البته این استمرار در ذهن ما وجود دارد، نه در بازار! بدون شک هر اقدامی برای انتقام از بازار، در جهت جبران سرمایهی به باد رفته، تنها به وخیمتر شدن اوضاع، ختم میشود.
البته معمولاً این انتقامها در پس حملات انتحاریِ شخصِ معاملهگر، است که بدون برنامه و با حجمهای بالا، وارد سهمی شده است که حالا میزان زیادی زیان را به او تحمیل نموده است.
راهکار: به ضررها، بهعنوان هزینهی کسب مهارتِ معاملهگری بورس، نگاه کنیم. بهجای دنبال کردنِ سناریوی ” بِزنُ دَر رُو ” بهتر است نکات متنوع سازی سبد سهام را فرابگیریم تا مجبور نشویم با هر ضرر بخش عظیمی از سرمایهی خود را به فضا بفرستیم!
5- معاملهگری بیشازحد
شاید تابهحال با افرادی که معاملهگری بورس را به سبک تیغزنی دنبال میکنند، سروکاری نداشته باشید؛ اما من تا دلتان بخواهد با این دَست از دوستان، ملاقات داشتهام. منظورم معاملهگرانی است که زمان کافی در اختیاردارند و در ساعات بازار، بدون وقفه، در حال انجام معاملات خرید یا فروش هستند! البته همانطور که میدانید معاملهگران ریسک گریز ، اصلاً اعصاب درگیر شدن ثانیه به ثانیه، با این بازار را ندارند و عطای سبک تیغزنی را به لقایش میبخشند؛ آنها سبک لاکپشتی را در امر خطیر معاملهگری بورس، انتخاب میکنند.
اما صحبت من نه دربارهی سبک معاملهگری که در نفس، درگیر شدن بیمورد با بازار است. عدهای فارغ از اینکه چه سبک معاملاتی دارند، فقط خودشان را بیخود و بیجهت درگیر بازار میکنند؛ البته این کار اصلاً برای آنها لذتبخش نیست! بهعبارتدیگر، دچار نوعی اعتیاد رفتاری شدهاند که در ادبیات بازار بورس به آن فرا معاملهگری میگویند.
“ فرا معاملهگری ” (امیدوارم درست ترجمه کرده باشم) زمانی است که معاملهگر (کارگزار)، بیخود و بیجهت، معاملات زیادی را در مقطع زمانی کوتاه انجام میدهد فارغ از اینکه به نرخ کارمزدِ معاملات، توجه کند. (البته کارگزارها عاشق چنین حرکاتی از سوی معاملهگر هستند!)
راهکار: بپذیریم یا نپذیریم، موفقیت در معاملهگری با ثانیه به ثانیه معامله کردن، حاصل نمیشود. انجام معاملاتِ پیدرپی (غالباً بدون هدف)، تنها کارمزد معاملات را افزایش میدهد و صدالبته اعصاب زیادی را از ما میخورد! بهجای آن اما بهتر آن است که معاملاتِ هدفمندی را با تنش کمتر، در بازار انجام دهیم؛ یادمان باشد که در حیطهی معاملهگری بورس گاهی معامله نداشتن، خود در حکمِ یک معاملهی سود است!
6- معامله با حجم نامناسب
مطمئنم در مورد حجم معامله مطلع هستید. من از کلمهی “نامناسب ” استفاده نمودم چراکه کم یا زیاد آن هر دو نشئتگرفته از پدیدههای روانشناختی معاملهگری است؛ منظورم زمانی است که فول مارجین (تمام سرمایه) به استقبال یک سهم میرویم (تک سهم شدن) یا نقطهی مقابل آن، جرئت نداریم حتی 1% از سرمایه را (علیرغم وجود شرایط معامله) درگیر بازار کنیم!
هنگامیکه تک سهم هستیم بیبروبرگرد دچار جهتگیری شومِ فرا اعتمادی هستیم، درحالیکه نقطهی مقابل آن، زیان گریزی و ترس است؛ راستش را بخواهید هردوی آنها، کشندهاند!
یادداشت نویسنده:
اثر فرا اعتمادی (loss aversion) حاصل اعتمادِ بیشازحد به خود است که میتواند بهعنوان یک اعتقادِ بیاساس، در مورد تواناییهای شناختی، قضاوتها و استدلال شهودیِ فرد، خلاصه شود.
راجع به زیان گریزی چند خط بالاتر توضیح دادهام.
بدون شک معامله با حجم بالا یا خیلی کم، هر دو در حکمِ «یکی به نَعل زدن، یکی به میخ زدن» است؛ وقتی با حجم بالا وارد میشویم به دنبال سود فوقالعاده هستیم بهطوریکه در بازار زنده بمانیم. به عبارتی میخواهیم از آب، رَد شویم، پایمان هم خیس نشود! وقتی هم که معاملات را در حجم بسیار کم انجام میدهیم، میخواهیم در بازار زنده بمانیم و از طرفی سود کنیم!
راهکار: بهجای تعصب بر روی سهمی خاص (همانند آکنتور که عدهای را بدبخت کرد!) یا متنوع سازی بیمورد، بهتر است روشهای توزیع مدیریت داراییهایمان را فرابگیریم. مطمئناً انجام معامله با حجم مناسب یکی از شروط کسب سود مستمر در این بازار است؛ به عبارتی، نه نمکش را زیاد کنیم و نه آنقدر بینمک که سودهای عالی روی سهمهای خوب را از دست بدهیم.
میزان این حجم دقیق به سبک سرمایهگذاری و ویژگیهای روانی معاملهگر، مرتبط است؛ ب، عبارتی، نسخهی ثابت برای همه، وجود ندارد!
7- در جستجوی جام مقدس (مرغ همسایه غاز است!)
ذهن انسان رابطهی خوبی بازیان ندارد؛ ما از کودکی نیاموختهایم که سود نهایی را از تعدادی سود و تعدادی زیان استنتاج (نتیجهگیری) کنیم. بیخود نیست که اغلب علاقهمندان به پایلوت معاملاتی سپیدار از ما سؤال میکنند چرا 40 تا 50 درصد معاملات زیان، در گزارشها ثبتشده است! البته ما توضیح زیادی به آنها نمیدهیم؛ چراکه توجیه نمودن شخصی که هنوز نیاموخته کسب سود در بازار بورس حاصل جمع جبری سود و زیان است، بیفایده است!
این خصیصهی کمالگرایی در این بازار کار دَستمان میدهد؛ متأسفانه از اَساس چیزی به نام سیستم بینقص، وجود ندارد.
کمالگرایی (به انگلیسی: Perfectionism) در روانشناسی، باوری است که در آن باید تمامکارها را به شیوهی وسواسیِ کامل انجام داد و غیرازآن موردقبول نیست
همانطور که پیشتر و بارها گفتیم: سناریوی در جستجوی جام “مقدس بودن ” در این بازار جواب نمیدهد.
طبق افسانههای قرونوسطا، جامی که عیسی در شام آخر از آن نوشید (و بعداً یوسف الرامی خون مسیح را در آن جمع کرد)، جام مقدس نام دارد. برای این جام در افسانهها، خاصیتهای خارقالعادهای نوشتهشده است.
توضیح نویسنده: بنده مُسلمانِ شیعی هستم، این مثال نوک قلمم آمد، پوزش مرا بپذیرید اگر مثال پارسی پیدا نکردم!
وسواس به خرج بردن و کمالگرایی در انجام معاملات یا جستجو برای سیستم معاملاتی بیعیب و نقص، یک سراب بیانتهاست که هیچ شخصی در حیطهی معاملهگری بورس تاکنون به آن دست نیافته است.
از وارن بافت گفتیم، او در پاسخ به پرسشی که در مورد یکی از کتابهای نوشتهشده در مورد او بود، با لحن تند گفت:
وارن بافت: مردم به دنبال یک فرمول هستند، آنها تصور میکنند با پیدا کردن این فرمول میتوانند یکشبه پولدار شوند؛ آنها تصور میکنند تنها کاری که باید انجام دهند این است که آن فرمول را به کامپیوتر بدهند و شاهد سرازیر شدن پول بهسوی خود باشند!
همین بزرگمرد در جای دیگری میگوید بزرگترین دارائیاش صبر بوده و هرگز بهپیش بینی بازار اعتقادی نداشته است.
راهکار: بهجای جستجو برای استراتژی معاملاتیِ بیعیب و نقص، کافی است بر اساس چند ابزار ساده، یک استراتژی معاملاتی، طراحی کنیم و به فرامین آن در عمل، پایبند باشیم.
سخن نویسنده:
البته برخی افراد همواره ما را مورد لطف و عنایت خود قرار داده، خطاب به بنده میگویند: چرا فکر میکنی توصیههای تو وَحی مُنزل است!؟
در اینجا ضمن اَدای احترامِ کامل، نسبت بهتمامی خوانندگان اعلام میدارم مطالب فوق “صرفاً ” ابراز عقاید شخصی است. هرچند که ما برای هر عنوان، هزار آیه و حدیث با لینک (بهصورت مستند) میآوریم اما کاربران در قبول، برداشت ابهام گونه و یا رَد آنها مختار هستند.
به این مطلب چه امتیازی میدهید؟
امتیاز را مشخص کنید
میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز
امتیازی ثبت نشده است. اولین نفر باشید که امتیاز میدهید!
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
یک دنیا سپاس…
خیلی ممونم به جهت مطالب و تجربیات گرانبهایی که برای ما میگذارید و از ته دل محبت و لطف شمارو قدر میدونم و تشکر میکنم زنده و پاینده باشید هر جای این دنیا که هستید استاد محترم???
بسیار عالی