جستجو برای:
سبد خرید 0
  • مقالات
    • سرمایه گذاری
    • آموزش بورس
    • روانشناسی بورس
    • تحلیل تکنیکال
    • استراتژی معاملاتی
  • دانلود رایگان
  • رها رادیوجدید
  • رها تی‌ویداغ
  • رویدادها
  • محصولات
  • تماس
    • اطلاعات تماس
    • ارسال تیکت پشتیبانی
رها سرمایه
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

یا

ارسال مجدد کد تایید (00:30)

از Google استفاده کنید
یا از شبکه های اجتماعی استفاده کنید
عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد تایید (00:30)
  • 02191013424
  • Mailer@rahasarmaye.com
  • مطالب سایت
  • علاقمندی ها
رها سرمایه
  • مقالات
    • سرمایه گذاری
    • آموزش بورس
    • روانشناسی بورس
    • تحلیل تکنیکال
    • استراتژی معاملاتی
  • دانلود رایگان
  • رها رادیوجدید
  • رها تی‌ویداغ
  • رویدادها
  • محصولات
  • تماس
    • اطلاعات تماس
    • ارسال تیکت پشتیبانی
شروع کنید
0

دو نکته فوق سری در تحلیل تکنیکال

13 شهریور 1397
ارسال شده توسط ابراهیم شمسی
پیشگامان بورس، تحلیل تکنیکال، ویدیوی آموزشی
()

در مقاله قبلی پیرامون یک تهدید و یک فرصت بحث شد؛ تهدید اما همان تورم فراینده‌ای است که امروز گریبان گیر همه است. گفتیم که ریال‌های بی‌جانمان روزبه‌روز ارزش خود را از دست می‌دهد. لاجرم باید سرمایه‌گذاری کنیم. همان‌طور که می‌دانید از میان روش‌های مختلف سرمایه‌گذاری، بورس یکی از بهترین گزینه‌ها بود. قدرت نقد شوندگی بالا، ورود به بازار با سرمایه کم و تنوع ریسک تنها بخشی از ویژگی‌های سرمایه‌گذاری در بورس است. در مطلب قبل قرار شد تا زندگی بورسی خودم را برایتان به تصویر کشم. آنچه بنا دارم در ادامه این جستار به آن بپردازم، چکیده‌ای از سرگذشت زندگی بورسی من است. این مطلب را تا انتها دنبال کنید چون بخشی از باورهای کلیشه‌ای در بازار بورس و تحلیل تکنیکال را به چالش خواهم کشید!

داستان بورسی من

سال 83 بود، سره کلاس درس نشسته بودم که صحبت‌های استاد با یکی از دانش جویان توجه من را به خود جلب کرد. آن زمان صحبت از بورس بود. استاد تعریف می‌کرد که چگونه با سرمایه‌گذاری در بورس و خرید سهام طی مدت کوتاهی سودهای عالی به جیب زده است.

صحبت‌های تحریک‌کننده استاد ذهن من را نیز به چالش فر خواند. باکمی تحقیق و مطالعه، خیلی سریع وارد بازار بورس شدم. معاملات آن زمان همانند الآن در این حد به‌صورت اینترنتی انجام نمی‌شد. در اوایل کارم با این طرز تفکر که قیمت هیچ‌چیز در درازمدت ارزان نمی‌شود وارد بازی خرید سهام شدم.

سودهایی که بر بادرفت!

پس از مدتی نتیجه خریدهایم بازیان مواجه شد. دقیقاً به خاطر می‌آورم که تمام سودهایم را در بازار بورس را ازدست‌داده بدم و از اصل سرمایه حدود 20% در زیان بودم. هرچند که بازار پس از مدتی مجدداً رشد کرد، ولی به دلیل تجدید روحیه و قوا مجبور شدم در 20% زیان نقد شوم!

پس‌ازآن ماجرا خودم را سرزنش می‌کردم و بیش از هر چیز خود را مسبب این رویداد می‌دانستم. آن موقع اشکال را در عدم دانایی و ضعف اطلاعات می‌دیدم. تا اینکه وارد بازی تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال شدم. اغلب تئوری‌های تحلیل را از برشده بودم!

توهم برتری!

بعدازآن اما با این پیش‌فرض که حالا دیگر دستی در تحلیل دارم، مجدداً وارد بازار شدم. این بار اما با کوله بازی از دانش و اطلاعات بازهم متحمل زیان شدم. یک شباهت جالب و البته مسخره‌ای بین این دو حالت وجود داشت! منظورم زمانی بود که هیچ از بازار نمی‌دانستم نسبت به زمانی که از سیر تا پیاز قصه تحلیل تکنیکال و بنیادی را از بربودم. آن شباهت این بود که وقتی اطلاعاتم راجع به بازار ناقص بود، زیان می‌کردم، الآن هم باوجود آگاهی و دانش بازهم زیان می‌کردم!

با توجه به اینکه از دوران نوجوانی کسب‌وکار کوچکی را برای خود راه انداخته بودم، نسبت به تجارت آشنا بودم. بر همین اساس اشکال را در آموزش دیدم. درواقع تصورم بر این بود که یک جای کار در آموزش‌هایی که دیده‌ایم لنگ می‌زند. این بود که شروع به مطالعه منابع خارجی و شرکت در دوره‌های آموزشی بلاد کفر نمودم! به خاطر می‌آورم آن زمان به دلیل ضعف زبان انگلیسی، مجبور شدم چند سال کلاس آموزش زبان شرکت کنم.

آموزش‌های غیرکاربردی

بعد از شرکت در دوره‌های آموزشی خارجی به این نتیجه رسیدم که آموزش‌هایی که در ایران دیده بودم از پایه و اساس اشتباه بود! البته در ادامه این مطلب برخی از این آموزه‌های غلط را که البته هنوز هم در کشور آموزش داده می‌شود را برایتان تشریح خواهم نمود. در این صورت اگر اهل تحلیل تکنیکال هستید حتماً مطلب را تا انتها دنبال کنید.

لزوم برخورداری از یک استراتژی معاملاتی

بعد از شرکت در دوره‌های آموزشی خارجی، نتایج معاملات و کیفیت آن تا حدودی بهبود یافت. تنها اشکال کوچکی بنام “انباشت اطلاعات!” وجود داشت. یعنی ابزارهای تحلیلی زیادی را بلد بودم ولی سیگنال گرفتم هم‌زمان از آن‌ها کار را خراب می‌کرد! آنجا بود که حس کردم برای انجام معاملاتم باید قوانین از پیش تعریف‌شده و البته ساده‌ای را تدوین کنم. این بود که با مفهم ” استراتژی معاملاتی” آشنا شدم. پس از مطالعه و تحقیق زیاد توانستم برای خود یک استراتژی معاملاتی تدوین کنم. نمی‌دانید استراتژی معاملاتی چیست؟ این فیلم دوساعته برای شماست!

حلقه مفقودشده!

همه‌چیز به‌خوبی پیش رفته بود، اکنون صاحب سبک معاملاتی شخصی بودم؛ به تحلیل بازار هم تا حدودی مسلط بودم. این میان تنها یک اشکال کوچک وجود داشت و آن اینکه در عمل نمی‌توانستم به قوانین پایبند باشم. منظورم همان قوانین و چهارچوب معاملاتی است که برای خود مشخص کرده بودم. مثلاً سیستم معاملاتی من حد ضرر مشخصی را ارائه می‌کرد اما در عمل نمی‌توانستم به آن پایبند باشم! این بود که عملاً حد ضررهایم را بیش از چیزی که باید می‌بود گسترش می‌دادم. یا برعکس، قبل از اینکه قیمت به حد سودم برسد، سره سودهای بی‌جان را می‌بریدم و آن‌ها را در نطفه خفه می‌کردم! به عبارتی تحمل رشد قیمت تا حد سودم را نداشتم.

این بود که وارد دنیای روانشناسی معامله‌گری شدم. همان حلقه مفقودشده‌ای که باعث می‌شد قادر باشم درست عمل کنم. اگر به دانستن چالش‌های روان‌شناختی علاقه‌مند هستید، این بخش از مطالب سایت به کارتان می‌آید…

قرار گرفتن در سرازیری موفقیت بورس

پس‌ازآن دریافته بودم که اشکال نه از استراتژی (تکنیک) و نه از بازار است؛ بلکه ریشه اغلب زیان‌ها در مغز خودم نهفته است. کم‌کم با تغییر ذهنیتم و شناخت ماهیت بازار و تقابل آن با تصمیمات مغز، نتایج معاملاتم به‌طور پیوسته بهبود یافت. آن زمان بود که بازار هر رویی از خود نشان می‌داد این من بودم که درنهایت برنده بودم! همین تغییر ذهنیت بود که باعث شد به‌طور پیوسته و مستمر موفق به کسب سود در بازار شوم.

قانون احتمالات

باید خیلی زود سراغ برخی از باورهای غلط در تحلیل تکنیکال برویم؛ اما بهتر می‌دانم پیش از هر چیز شمارا با قانون احتمالات در بازار بورس آشنا کنم.

ما انسان‌ها در علم ریاضی و فیزیک قادر هستیم زمان فرود سفینه به سیاره مریخ را با دقت کسری از ثانیه تخمین بزنیم. ولی دنیای طبابت و پزشکی از زمین تا آسمان با علم فیزیک تفاوت می‌کند! درواقع هیچ جراحی نمی‌تواند به هوش آمدن بیمار زیر تیغ جراحی را تضمین کند! به همین دلیل است که برخی از امراض بدون دلیل منطقی پزشکی بهبود می‌یابد. درواقع در علم پزشکی قطعیتی وجود ندارد.

نکته آنجاست که پیش‌بینی‌های ما در بازار بورس هم شبیه به علم پزشکی است. در بازار بورس ما با یک عدم قطعیت پیوسته همراه هستیم. بر همین اساس احتمال زیان تحت هر شرایطی وجود دارد و این مسئله خارج از کنترل ما است.

بورس و بازی احتمالات

وقتی احتمال زیان وجود داشته باشد؛ این یعنی آنکه هیچ‌کس نمی‌تواند در 100% مواقع برنده باشد. یعنی چه بخواهیم چه نخواهیم، بخشی از معاملات را باید در حد ضرر نقد کنیم. بر همین اساس گفته می‌شد که باید در معاملات نسبت ریسک به بازده مناسبی را رعایت کنیم.

بد نیست قبل از هر چیز تعریف ساده‌ای از این نسبت طلایی داشته باشیم.

نسبت ریسک به بازده

چقدر حاضرید در یک معامله زیان کنید؟ درازای آن چقدر حاضرید سود کنیم؟ پاسخ به این دو سؤال بیان‌گر همان نسبت ریسک به بازده است. بیایید با یک مثال بحث را پیش ببریم

یک سطح حمایت را در نظر بگیرید: فرض کنید که قرار است قیمت با رسیدن به این سطح حمایت رشد کند. همان‌طور که گفتیم هیچ‌چیز قطعی نیست. در این صورت ممکن است قیمت بجای طی کردن مسیر صعودی، سر ناسازگاری پیش گیرد و به حد ضرر ما برخورد کند، درست است؟ اینجاست که می‌گوییم، زیان بالقوه (فاصله حد قیمت خرید با حد ضرر) باید مقداری کمتری نسبت به سود بالقوه (فاصله خرید با حد سود) داشته باشد.

این همان چیزی است که از آن تحت عنوان نسبت ریسک به بازده یاد می‌شود. مثلاً حاضریم سهم را با کاهش 100 تومانی آن (از قیمت خرید) در زیان نقد کنیم در عوض منتظر می‌مانیم که قیمت‌ها 300 تومان (حد سود) رشد کند.

توصیه‌های عالمانه!

آنچه در اغلب منابع و آموزه‌های تحلیل تکنیکال در بورس ایران یافت می‌شود، حکایت از یک توصیه‌ی عالمانه دارد! می‌گویند در معاملات حتماً باید نسبت ریسک بالقوه مقدار کمتری نسبت به سود بالقوه لحاظ شوم! این یعنی اینکه در هر معامله لاجرم باید از میزان ریسک به بازده بالایی استفاده شود. مثلاً حد ضرر 50 تومانی روی سهم در قبال حد سود 100 تومانی یا بیشتر…

برخی از منابع پا را از حد فراتر می‌گذارند و نسخه ثابت هم برای دیگران می‌پیچند! مثلاً می‌گویند نسبت ریسک با بازده هرچقدر بزرگ‌تر بهتر، یا برخی دیگر می‌گویند، حق ندارید وارد هیچ معامله‌ای شوید مگر با رعایت نسبت ریسک به بازده بالا!

اگر فرض را بر این بگذاریم که چنین توصیه عالمانه‌ای صحیح باشد، آن‌وقت یک مشکل روان‌شناختی بزرگ این میان وجود دارد!

چالش روان‌شناختی بزرگ

یک چالش روان‌شناختی وجود دارد که باعث می‌شود در عمل نتوانیم حد سودهایمان را در برابر حد ضررها گسترش دهیم. موقعیت زیر را در نظر بگیرید: تصویر زیر سه موقعیت خرید را نشان می‌دهد که دارای حد ضرر ثابت و مشخصی است. هر سه موقعیت دارای حد سودی معادل دو برابر حد ضرر آن است. مطابق تصویر زیر، قرار است سناریوی فرضی زیر اتفاق افتد. بر اساس این سناریو، موقعیت اول بازیان 100 تومانی، موقعیت دوم با حد سود 300 تومانی و موقعیت سم نیز بازیان 100 تومانی نقد می‌شود.

البته تصویر بالا یک سناریوی محتمل را نشان می‌دهد، یعنی چیزی که قرار است اتفاق بیفتد. بر اساس این سناریو ما درنهایت روی سود خواهیم بود. می‌پرسید چرا؟ واضح است؛ معامله اول 100 تومان ضرر، معامله دوم 300 تومان سود و عاملِ سوم 100 تومان ضرر؛ که درنهایت به کسب سود خالص 100 تومانی منتهی می‌شود. اما اغلب افراد در عمل مطابق تصویر زیر عمل می‌کنند!

همان‌طور که از تصویر برمی‌آید؛ موقعیت اول به‌خوبی در ضرر 100 تومانی نقد شده است. اما داستان برای حد سود معامله دوم فرق می‌کند! یعنی باید صبر می‌کردیم که قیمت به حد سودمان برخورد کند، اما درواقع سهم را خیلی سریع و قبل از رسیدن به حد سود اصلی، در سود بسیار اندک 50 تومان نقد می‌کنیم! پس‌ازآن اما فقط نظاره‌گر بازار هستیم و حسرت فرصت ازدست‌رفته را خواهیم خورد.

همین مسئله در کیفیت معامله سوم تأثیر می‌گذارد. عصبانیت و تأسف حاصل از معامله دوم باعث می‌شود که حد شرر را در معامله سوم گسترش دهیم. همین مسئله باعث می‌شود تا بجای زیان 100 تومانی در معامله سوم، متحمل زیان 200 تومانی شویم!

عملکرد مغز در معامله‌گری

چه جیزی باعث می‌شود در عمل نتوانیم سودهایمان را گسترش دهیم و زیان‌هایمان را محدود کنیم؟ پاسخ به گمانم در مغزمان نهفته است!

ازنظر روان‌شناختی، مقدار مساوی از سود و زیان تأثیر متفاوتی بر ذهن ما می‌گذارد! این همان چیزی است که به آن اثر چشم‌انداز گفته می‌شود. اثر چشم‌انداز یک پدیده مالی رفتاری است که توسط دانشمند بزرگ آقای کانمن کشف‌شده است.

بر اساس این پدیده روان‌شناختی، هر جا صحبت از زیان باشد، به‌طور غیرارادی ریسک‌پذیر خواهیم شد. نقطه‌ی مقال آن زمانی است که پای سود در میان باشد؛ آن‌وقت اغلب افراد ریسک گریز خواهند شد!

این پدیده روان‌شناختی نشان می‌دهد که اطلاعات ورودی به مغز حتماً به‌صورت منطقی پردازش نمی‌شود! خداوند این قابلیت را برای دفاع از بدن ما آفریده است، اما این پدیده به در معامله‌گری به ضررمان ختم می‌شود!

برخی عقاید کلیشه‌ای!

ممکن است براتان سؤال شود که ارتباط این قضیه با بحث ریسک به بازده در چیست؟ پاسخ روشن است، نسبت ریسک به بازده هیچ‌چیزی از موفقیت در معامله‌گری به شما نمی‌گوید!

یک معامله‌گر ممکن است در 80 درصد مواقع در معاملات خود برنده باشد؛ ولی چون ازنظر روانی نمی‌تواند زیان‌ها را کوچک کند (خروج از معاملات در زیان) و به سودها اجازه رشد دهد (خروج زودهنگام از سهم در سود) آن‌وقت حتی باوجود موفقیت 80درصدی در معاملات، بازهم بازنده خواهد بود! چراکه برآیند زیان‌های وی بیش از سود است.

شانس موفقیت در معاملات

ازجمله باورهای کلیشه‌ای دیگر در بحث تحلیل تکنیکال که اغلب افراد در آموزه‌های بورسی دریافت می‌کنند؛ همین توصیه عالمانه شانس موفقیت بالا است! درواقع می‌گویند هرچقدر دانش بیشتری داشته باشید؛ آن‌وقت قدرت پیش‌بینی شما افزایش می‌یابد!

عده‌ی زیادی از مدرسین، قدرت بالا در پیش‌بینی را به برخورداری از دانش بالا گره می‌زنند! این‌گونه نقل می‌کنند که دانش بیشتر بربر است با شانس موفقیت بالاتر در معاملات!برخی‌ها البته اعداد دقیقی را هم عنوان می‌کنند! مثلاً می‌گویند حرفه‌ای‌ها 90% در معاملات خود موفق هستند و مبتدی‌ها در 60% یا حتی کمتر موفق هستند.

یادتان هست بحث اصلی چه بود؟ صحبت از نسبت ریسک به بازده بود, حالا ممکن است براتان سود باشد که ارتباط این مسئله به ریسک به بازده در چیست!؟

شانس موفقیت و ریسک به بازده در معاملات

پاسخ این است که شانس موفقیت در معاملات رابطه کاملاً مستقیمی با نسبت ریسک به بازده دارد!  درواقع اگر شما در اغلب معاملات خود موفق هستید آن‌وقت به نسبت ریسک به بازده کمتر در معاملات نیاز دارید. این در حالی است که اگر بر اساس استراتژی معاملاتی شخصی شما، شانس موفقتِ پایینی در معاملات دارید؛ لاجرم به نسبت ریسک به بازده بالاترین برای ماندگاری در بازار نیاز پیدا خواهید کرد!

بد نیست صحبت‌های فوق را در قالب دو سناریو برایتان مطرح کنیم؛ موافق هستید؟

با نسبت ریسک به بازده کوچک بازی را ببرید!

بیایید فرض کنیم تعداد ده معامله فرضی را پیش روداریم. از این میان تعداد 3 معامله به زیان ختم می‌شود, این در حالی است که از همین تعداد، 7 معامله را با سود بسته‌ایم. مسئله اینجاست که اگر نسبت ریسک (دو واحد) به سود (یک واحد) را در معاملات خود رعایت کنیم بازهم برنده نهایی هستیم!

مطابق تصویر فوق، هرچند که مقدار عددی معاملات زیان به مقدار عددی معاملات سود بیشتر است؛ یعنی مقدار ضرر در هر معامله بیش از مقدار سود در یک معامله است؛ ولی چون شانس موفقیت بالایی ایجادشده است، آن‌وقت درنهایت برنده بازی خواهیم بود!

با شانس موفقیت پایین بنده بازی شوید!

بیایید سناریوی قبلی راکمی دست‌کاری کنیم. فرض کنید طی 10 معامله، تنها در 3 معامله موفق می‌شوید؛ این در حالی است که 7 معامله دیگر را بازیان نقد کرده‌اید. در این حالت، اگر نسبت سود ( سه واحد) و نسبت ریسک ( یک واحد) باشد، آن‌وقت بازهم می‌توانیم برنده بازی باشیم!

مطابق تصویر بالا، هرچند که شانس موفقیت در معاملات تنها 30% است؛ اما چون مقدار عددی سودها، سه برابر زیان‌ها است؛ آن‌وقت بازهم درنهایت برآیند معاملات با سود همراه است.

توصیه‌های عالمانه را دور بریزید!

بر همین اساس شانس موفقیت در معاملات به‌تنهایی هیچ‌چیزی را به شما نمی‌گوید؛ همین‌طور نسبت ریسک با بازده بزرگ در معاملات هم هیچ‌چیز مهمی را در مورد موفقیت در بازار بورس به شما نمی‌گوید!

درصد برد معاملات (شانس موفقیت) رابطه کاملاً مستقیمی با نسبت ریسک به بازده دارد. بر همین اساس نمی‌توان برای همه نسخه‌ای ثابت پیچید!

دعوت افراد به رعایت نسبت ریسک به بازده بالا در معاملات فقط یک شعار توخالی است؛ البته لزوم به کسب موفقیت بالا در معاملات هم به همان اندازه احمقانه به نظر می‌رسد! بنابراین با فرض اینکه ازنظر روان‌شناختی توسعه نسبت ریسک به بازده شدنی باشد، نسخه ثابت هم نمی‌توان برای همه پیچید!

نکته طلایی!

همان‌طور که گفتیم توسعه نسبت ریسک به بازده به‌تنهایی کافی نیست و از طرف دیگر برنده بودن در اغلب معاملات (شانس بالای موفقت) هم به‌تنهایی چیزی را ثابت نمی‌کند.

اما این دو (یعنی شانس موفقیت استراتژی و نسبت ریسک به بازده) ارتباط تنگاتنگی باهم دارند. این ارتباط البته غیرخطی است. تصویر زیر این رابطه را به‌خوبی به تصویر می‌کشد.

همان‌طور که از تصویر برمی‌آید، از یک حدی به بعد، هرچقدر هم که نسبت ریسک با بازده در معاملات افزایش پیدا کند، بازهم به درصد برد کافی برای نقطه سربه‌سر نیاز است! همین‌طور شانس موفقیت محض در معاملات نیز به تنهای گویای همه‌چیز نیست. حتی با شانس موفقیت بالا، بازهم در درصدی از نسبت ریسک با بازده نیاز خواهیم داشت.

بنابراین توصیه‌ی عالمانه برخی از اساتید به لزوم موفقت 90درصدی در معاملات، صرفاً یک ادعای کذب است! همین‌طور لزوم برخوردی از نسبت ریسک با بازده بزرگ در معاملات هم هیچ کمکی به موفقیت استراتژی معاملاتی شما نمی‌کند!

برای مثال: استراتژی معاملاتی پایلوت سپیدار شانس موفقیت کمتر از 50% در معاملات دارد؛ این در حالی است که میانگین نسبت ریسک به بازده معاملات چیزی حدود 2.5 تا 3 برابر سود است. همین مسئله باعث موفقیت آن طی سال‌های گذشته شده است!

نکته‌ی ازقلم‌افتاده!

از همه که بگذریم، مبحث نسبت ریسک به بازده در معاملات یک مسئله کاملاً آماری است؛ به‌عبارت‌دیگر باید آن را در دسته‌ای از معاملت سنجید. مثلاً وقتی معاملات خود را ریسک فیری (Risk free) می‌کنید و آن‌وقت ریسک شما صفر و بازده شما دارای مقدار عددی است! بنابراین نسبت ریسک به بازده در دسته‌ای معاملات تغییر می‌کند!

به این مطلب چه امتیازی می‌دهید؟

امتیاز را مشخص کنید

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز

امتیازی ثبت نشده است. اولین نفر باشید که امتیاز می‌دهید!

برچسب ها: بازار بورسریسک به ریوارد در فارکسریوارد یعنی چهموفقیت در معاملاتنسبت Reward to Riskنسبت risk/rewardنسبت ریسک به بازدهنسبت ریسک به ریورادنسبت سود به ضرر

4 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • جواد گفت:
    24 اردیبهشت 1399 در 15:53

    ????

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • رضا گفت:
    30 بهمن 1397 در 23:35

    باسلام
    درخصوص چالش شما شانس 50 % می باشد.
    باتشکر

    برای پاسخ دادن وارد شوید
    • ابراهیم شمسی گفت:
      3 اسفند 1397 در 10:19

      درود بر شما
      خیلی وقت است که مهلت پاسخگویی به اتمام رسیده است، در هر صورت ممنون از شما

      برای پاسخ دادن وارد شوید
  • حمیدرضا سعدی گفت:
    11 مهر 1397 در 15:50

    سوالی که کرده بودید احتمال اینکه در هر سناریو برنده یا بازنده باشیم 50% است و هیچ ربطی به اتفاقات قبلی ندارد.

    برای پاسخ دادن وارد شوید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
دسته‌ها
  • AI News
  • آرشیو نرم افزار
  • آموزش بورس
  • استراتژی معاملاتی
  • بازار آتی
  • پادکست صوتی
  • پیشگامان بورس
  • تحلیل تکنیکال
  • دانلودهای رایگان
  • دسته‌بندی نشده
  • رها سرمایه تی‌وی
  • روانشناسی بورس
  • سرمایه گذاری
  • عمومی
  • مطالب آموزشی
  • ویدیوی آموزشی
درباره ما
ما در رها سرمایه به رشد فردی شما کمک می‌کنیم، اصول سرمایه‌گذاری و مدیریت مالی فردی را به شما آموزش می‌دهیم و تلاش می‌کنیم دانش خود را با شما به اشتراک بگذاریم.
دسترسی سریع
  • دوره ها
  • مطالب سایت
  • تماس با ما
  • سایت اُشمار
نمادها
تمامی حقوق برای این سایت محفوظ است -هر گونه کپی گزارش DMCA ارسال می‌شود- طراحی و اجرا [ رهاسرمایه ]
ورود
استفاده از موبایل
استفاده از آدرس ایمیل
آیا هنوز عضو نیستید؟ اکنون عضو شوید
از Google استفاده کنید
یا از شبکه های اجتماعی استفاده کنید
بازنشانی رمز عبور
استفاده از موبایل
استفاده از آدرس ایمیل
عضویت
قبلا عضو شدید؟ اکنون وارد شوید