مرحل ساخت استراتژی معاملاتی

مبحث استراتژی معاملاتی ازجمله علایق ویژه من است؛ همانطور که پیشتر ساخت استراتژی معاملاتی در چهار گام را برایتان تشریح نمودم. البته در مقالات جداگانه هفت پارامتر مهم در استراتژی معاملاتی و پانزده سؤال برای طراحی استراتژی معاملاتی را هم موردبررسی قراردادیم.
اغلب معاملهگران کار خود را با دستاندازی به استراتژی معاملاتی دیگران شروع میکنند. من خودم نیز در اوایل از استراتژیهای آماده استفاده میکردم. اما بسیاری از معاملهگران میپرسند، چگونه میتوانم یک استراتژی معاملاتی شخص طراحی کنم؟
خبر خوب اینکه ساخت یک استراتژی معاملاتی آسان است و خبر بد اینکه بهینهسازی و کسب سود مستمر با آن سخت است! چون این وسط مباحث مهمتری مثل مدیریت سرمایه و روانشناسی کلید میخورد. البته از سیر تا پیاز این مباحث را در کارگاه ساخت استراتژی معاملاتی تشریح میکنیم اما این مطلب به شما کمک میکند تا دورنمای کلی از ساخت استراتژی معاملاتی در ذهن داشته باشید.
واقعبین باشید!
با انتظارات درست شروع کنید. ساخت یک استراتژی معاملاتی آسان است. چند ابزار و اندیکاتور تکنیکال را با یکدیگر ترکیب میکنید و مجموعه قوانین ورود و خروج را برای خودتان طرحریزی میکنید.
اگر واقعاً مفهوم استراتژی برایتان گنگ و مبهم است توصیه میکنیم دانلود رایگان فیلم همایش ساخت استراتژی معاملاتی را از دست ندهید!
بااینحال، واقعبینانه نیست که فکر کنید یک استراتژی معاملاتی بهتنهایی شمارا ثروتمند میکند! پیدا کردن یک لبه معاملاتی کارا که با اهداف و روحیات شما همخوانی داشته باشد سخت است. درنهایت، متوجه خواهید شد که موفقیت در معاملهگری به چیزی فراتر از استراتژی معاملاتی نیاز دارد.
بااینحال قبل از هر چیز باید بدانیم که چرا ساخت استراتژی معاملاتی ضرورت دارد و اساساً به چه دلیل گفته میشود که استراتژی هر شخصی مسواک شخصی وی است!؟ چرا نباید از استراتژی معاملاتی دیگران بهره برد؟
اغلب معاملهگران ممکن است ابزارها و روشهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. اما هیچ معاملهگری نمیتواند کسب سود شمارا تضمین کند! هر استراتژی با اهداف و روحیات شخصی معاملهگر تنظیمشده است و در اغلب مواقع برای سایرین کاربرد ندارد. ازاینرو، تنها میتوانید از ترکیب ابزارهای تکنیکی، یک استراتژی معاملاتی منحصربهفرد و شخصی برای خودتان طرحریزی کنید.
مطلب حاضر کمک میکند تا ساخت یک استراتژی معاملاتی را کلید بزنید و آن را به سرانجام رسانید. امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید و خوشحال خواهم شد که نظرات شمارا در انتهای مطلب درج کنید.
گام 1: انتخاب بازار
پیش از شروع به ایجاد استراتژی معاملاتی خودتان، اول انتخاب کنید که قصد فعالیت در چه بازاری را دارید؟
هر بازاری به لحاظ ماهیت با دیگری متفاوت است، مثلاً در بازار قراردادهای آتی امکان فروش استقراضی وجود دارد؛ در حالی در بازار بورس اوراق خبری از امکان فروش استقراضی نیست! بد نیست بدانیم بازار آتی یک بازی جمع صفر است در حالی بازار سرمایه ماهیتاً متفاوت است و شرکت سهامی و سهامدار هر دو همزمان میتوانند برنده باشند! درواقع سود شرکت، سود سهامدار هم هست.
این نکته بهظاهر کوچک، قواعد استراتژی معاملاتی شمارا دستخوش تغییر و تحول قرار میدهد. بنابراین گام اول این است که نسب به ساختار و ماهیت بازار مربوطه مطلع باشید. علاوه بر آن بد نیست که نسبت به مکانیسم عرضه و تقاضا بخوانیم و مطالعه کنیم؛ ساختار روند را بشناسیم و با چرخههای حرکتی قیمت آشنا باشیم.
هر بازاری ساختار منحصربهفرد خود را دارد؛ انگیزه افراد از حضور در بازارهای مالی لزوماً مثل هم نیست! مثلاً انگیز انجام معامله توسط برخی از فعالین بازار قراردادهای آتی، صرفاً پوشش ریسک است و نه کسب سود! پس قبل از هر چیز مشخص کنید در چه بازاری قصد انجام معامله را دارید.
گام دوم: انتخاب قاب زمانی
الگوهای رایج در تحلیل تکنیکال مانند الگوهای کلاسیک قیمتی، امواج الیوت، الگوهای شمعی و… تقریباً در تمامی قابهای زمانی تکرار میشود. این همان چیزی است که از آن تحت عنوان ” pattern frequency” یا “بسامد الگوها” یاد میشود.
استراتژی معاملاتی که از چند قاب زمانی بهطور همزمان برای نتیجهگیری بهره میبرد، بسیار پیچیده است و برای شروع مناسب نیست! مشخص کنید که چه نوع معاملهگری هستید؟ اگر اعصاب پولادین دارید و سبک معاملات تیغزنی را دنبال میکنید میتوانید سراغ نوسان گیری و معاملات تیغزنی بروید. که در غیر این صورت لازم است تفکر میانمدت یا بلندمدت را دنبال کنید.
مضاف بر این کار کردن در قاب زمانی کوچک نیاز به تمرکز و پیشنیازهای فنی دارد. حتی تنوع سبد سهام هم بهنوعی متأثر از قاب زمانی است! چنانچه قاب زمانی کوچک (مانند 5 دقیقه) را برای تحلیل انتخاب میکنید آنوقت نقش نقد شوندگی سهام پررنگتر خواهد شد. بهعبارتدیگر باید روی سهامهایی متمرکز شوید که نقد شوندگی بالایی دارند. نقطه مقابل اما وقتی است که بلندمدت خریدوفروش میکنید، آنوقت چنانچه سهمی را طی چند روز هم جمع کنید یا بفروشید مشکلی پیش نخواهد آمد؛ یعنی، شما فرصت کافی برای خرید یا فروش سهم در اختیاردارید پس میتوانید سراغ سهمهایی با حجم معاملات پایینتر بروید.
انتخاب قاب زمانی دومین مرحله برای طراحی یک استراتژی معاملاتی است. این مسئله به زمانی که در طول روز در اختیار دارید و همینطور روحیات شما وابستگی دارد. تمام قابهای زمانی در صورت استمرار و نظم در انجام معاملات میتواند برایتان سودآور باشد، پس اکنون قاب زمانی خود را انتخاب کنید.
گام سوم: ابزار تحلیل را مشخص کنید
تحلیل تکنیکال مملو از تئوریهای مختلف تحلیلی است. چه بپذیرید چه نه، این ابزارها گاهی ضد یکدیگر سیگنال میدهد! این جمله طلایی را بخاطربسپارید که اگر یک ابزار در تحلیل تکنیکال بَر ابزار دیگر برتری داشت، الآن چه لزومی داشت که اینهمه اندیکاتور و ابزار بر روی نرمافزارها وجود داشته باشد! مثلاً اگر قرار بود چنگال اندرو یک ابزار معاملاتی کامل و بینقص باشد، آنوقت دیگر چه نیازی به استفاده از الگوهای هارمونیک داشتیم!
سعی کنید تحلیل بازار را به یک یا نهایتاً دو ابزار پایه محدود کنید و روی همانها متمرکز شوید. این تمرکز کمک میکنید تا بهتر بتوانید با آن ارتباط برقرار کنید. فراموش نکنیم که شلوغ کردن نمودار و استفاده همزمان از تمامی ابزارهای معاملاتی، باهدف انجام معاملات بی نقض، توهمی بیش نیست! این دامی است که خیلیها را با خود به ورطه ورشکستگان بورس پیوند داده است. بر همین اساس لطفاً اصل سادهسازی را رعایت کنید و فعالیت خود با ابزارهای تحلیلی را به یک یا دو ابزار محدود کنید.
بد نیست بدانیم که برای انجام معاملات اصولی باید مثلث معاملهگری را مدنظر داشته باشیم! سه رأس این مثلث همان الگو، تائید و حجم است. میتوانید از خطوط حمایت و مقاومت افقی و مورب بهعنوان پایه تحلیل (الگو) استفاده کنید. سپس برای تائید انجام معامله، منتظر وقوع یک واگرایی (تائید) روی این سطوح باشید. افزایش حجم معاملات یا شکسته شدن خط روند فرعی میتواند تیر خلاص را بزند و بهعنوان تریگر (فرمان) در نظر گرفته شود.
ببینید با چه ابزاری بیشتر ارتباط برقرار میکنید. فعالیت خود را به یک یا دو ابزار پایه محدود کنید. اصل سادهسازی را رعایت کنید و سعی نکنید نمودار خود را شلوغ کنید. باور کنید تحلیلهای پیچیدهتر هرگز شانس موفقیت معاملاتتان را افزایش نمیدهد!
گام چهارم: قوانین معامله
همانطور که میدانید واژه استراتژی برگرفته از علم جنگ و جنگاوری است. استراتژی مفهوم سادهای دارد”چیدن مهرهها در میدان نبرد بهنحویکه نسبت به دشمن دربرتری باشیم”. آیا تصور میکنید مقایسه میدان جنگ با بازار بورس کار اشتباهی است؟ در اشتباه هستید!
بازار بورس از خیلی جهات شبیه میدان کارزار است. جنگ بین گاوها (خریداران) و خرسها (فروشندگان) انرژی روانی زیادی از شما میگیرد. یک فرمانده نظامی باتجربه، پیش از اینکه خود را در مهلکه جنگ ببینید، نقشه مشخصی را برای شروع، ادامه و پایان جنگ برای خود ترسیم میکند. این نقشه همان استراتژی است.
در بازار بورس، مجموعه قوانین ورود به معامله، حد ضرر و حد سود تشکیل یک استراتژی معاملاتی را میدهد. قوانینی که از آن یاد میکنم باید پیش از ورود به معامله نوشته شود، زیرا موقع انجام معامله سطح آدرنالین در خون افزایش مییابد و قوه تصمیمگیری انسان کاهش مییابد. مثلاً موقع جنگ با آن سروصدای مهیب نباید انتظار داشته باشیم که در آرامش کامل استراتژی بنویسیم! پس قوانین خود را قبل از ورود به کارزار گاوها و خرسها بنویسید!
شرایط ورود
اولین گام یک استراتژی معاملاتی شرایط ورود است، مشخص کنید کِی و تحت چه شرایطی وارد سهم میشوید. این قوانین ممکن است منفرد یا ترکیبی باشد.
همانند مثال قبلی شما میتوانید برای ورود به سهم سه شرط را مدنظر قرار دهید. در درجه اول منتظر بمانید تا قیمت به یک سطح حمایت کلیدی برسد، سپس هنگامیکه واگرایی رخ میدهد برای ورود آماده شوید. درنهایت منتظر بمانید تا افزایش حجم معاملات و شکست خط روند فرعی سیگنال ورود به سهم را صادر کند. اینها همان قوانین ورود است که از آن سخن میگوییم
مشخص کنید که در چه صورتی اقدام به خرید سهام میکنید؟ این همان مفهوم نقطه ورود است.
حد ضرر
حتماً میدانید یک سهم طی روز مجاز است تا 5 درصد (مثبت یا منفی) نسبت به قیمت پایانی دیروز نوسان داشته باشد. حال فرض کنید بازار دو هفته بهطور متوالی صف فروش باشد (قبلاً مشابه این حالت روی برخی سهامها رخداده است!) در این صورت سرمایه شما به نصف تبدیل میشود! یعنی دو هفته نوسان منفی روی یک سهم کافی است تا موجودی شمارا 50درصد کاهش دهد!
میبینید؟ بازار بورس جای خطرناکی است، پس باید برای انجام معاملات خود حد ضرر داشته باشید. بد نیست بدانیم که بزرگترین راز در بازارهای مالی قدرت بیانتهای بهره مرکب است. اگر میخواهید بهخوبی از این قدرت استفاده کنید، پس باید جلوی ضرر را بهموقع بگیرید و برای این منظور هر معاملهای به حد ضرر نیاز دارد.
قبل از انجام معامله، حد ضرر را مشخص کنید.
حد سود
اگر فرایند انجام معامله را به کاشت گندم تعمیم دهیم فکر میکنید حد سود چه مرحلهای از کشاورزی است؟
یک فرایند کشاورزی موفق شامل سه مرحلهی کاشت، داشت و برداشت است. مرحله کاشت همان نقطه ورود شماست. داشت یعنی مراقبت از محصول و برداشت هم همان موعد دِرو محصول است. فرض کنید گندمی را در حاصل خیرترین زمین کاشت میکنید، سپس از آن مراقبت میکنید و بهموقع آن را آبیاری میکنید اما یک ماه قبل از موعد اقدام به برداشت محصول میکنید! میدانید آنوقت چه میشود؟ شما محصول را نارس برداشت میکنید و کسی گندم نارس از شما نمیخرد! یا فرض کنید یک ماه پس از موعد مقرر اقدام به برداشت میکنید! آنوقت چه میشود؟ احتمالاً محصولی برایتان باقی نمانده، چون گندمی که در موعد مقرر برداشت نشود روی زمین میریزد و طعمه کبوتران خواهد شد!
حد سود تا حدود زیادی شبه مرحله برداشت محصول است. باید بهموقع و در زمان (همینطور قیمت) مناسب سهام خود را بفروشیم. اگر قبل از رشد قیمت اقدام به فروش سهم کنیم و سودهایمان را در نطفه خفه کنیم، آنوقت با دست خودمان حکم ورشکستگی خودمان را امضا کردهایم! اگر هم بیشازحد صبر کنیم چهبسا بازار رشد خود اصلاح کند و بخش زیادی از سود خود را از دست بدهیم!
بنابراین شاید خیلی مهم نباشد که چه محصولی میکارید یا چطور از آن مراقبت میکنید، آنچه اهمیت مضاعف دارد، برداشت به هنگام محصول است. این قضیه دقیقاً برای حد سود هم صادق است. بد نیست بدانیم که اغلب فاکتورهای مدیریت سرمایه از نحوه مواجهه ما با سودهایمان (حد سود) دستخوش تغییر و تحول قرار میگیرد.
قبل از انجام معامله، شرایط خروج از سهم را مشخص کنید، این خروج میتواند فازی (مرحلهای) باشد.
چند نکته!
در طراحی یک استراتژی معاملاتی همواره چند نکته را همواره مدنظر داشته باشید. حتماً میدانید که بازار بورس دنیای احتمالات است، بنابراین به دنبال قطعیت در بازار نباشید پس بهینهسازی و فیلترسازی سیگنالهای خطای استراتژی خود را کنار بگذارید و در عوض به گامهای مهمتری که ادامه برایتان تشریح میکنیم بپردازید! البته ایده بهینهسازی باید روی مسائل مهمترین مانند ابعاد روانشناسی معامله و مدیریت سرمایه صورت گیرد که اینها لزوماً به فرامین استراتژی معاملاتی مرتبط نیست!
بد نیست که بدانیم شانس موفقیت بالا یک پایین یک استراتژی معاملاتی هرگز نشاندهنده خوب یا بد بودن آن نیست! این همان چیزی بود که در ویدیوهای سریالی باورهای غلط در تحلیل تکنیکال برایتان تشریح نمودیم. بنابراین کمالگرایی یا کامل گرایی را کنار بگذارید و همانند یک عقاب مسائل را از بالاترین نقطه ببینید.
مدیریت سرمایه
اگر تا اینجای قضیه را پیشآمدهاید به شما تبریک میگویم اما بهتر است بدانیم که تدوین قوانین برای ورود و خروج تنها یکروی سکه است! هر سیستم معاملاتی شامل سه بخش قوانین ورود و خروج، مدیریت سرمایه و قوانین مدیریت روحیه (روانشناسی) است. در این صورت وضع قوانین مشخص ورود و خروج به سهم یا حد ضرر بهتنهایی کاری را از پیش نمیبرد!
موفقیت در استراتژی معاملاتی درگرو علم مدیریت سرمایه است. بگذارید خیالتان را راحت کنم، اصلاً یک استراتژی معاملاتی بدون نقشه جامع مدیریت سرمایه محکومبه شکست است!
بد نیست که بدانیم کازینوها و قمار بازار حرفهای به کمک علم مدیریت سرمایه و پول، هرساله با شرطبندی بر روی پدیدههای تصادفی، سالیانه میلیونها دلار ثروت به جیب میزنند و بازی شانس درنهایت برای آنان ثروت پایدار ایجاد میکند!
البته مدیریت سرمایه تعریف سادهای دارد. مدیریت سرمایه یعنی مدیریت پیشآمدهای ناگوار بهنحویکه سرمایه ما را به خطر نیندازد! یعنی مدیریت و برنامهریزی برای وقوع پیشآمدهای که (ممکنه) سرمایه ما را کاهش دهد با از بین ببرد! و شاید مهمترین چالش دراینارتباط، ضررهای متوالی باشد.
پس این مثله بهطور مستقیم مقدار ریسک ما در معاملات را مشخص میکند. مثلاً یکی از این پیشآمدهای احتمالی وقوع زیانهای متوالی در معاملات است. فرض کنید تمام سرمایه خود را بر روی یک سهم قرار دهیم و در هر بار ضرر 20درصد سرمایه ما از بین برود. در این صورت پس از وقوع سه معامله زیان چه مقدار از سرمایه سوخت شده است؟ مشخص از است که بیش از نیمی از سرمایه طی سه معامله زیان سوخت میشود. اما خبر بد اینکه جبران ضرر 60 درصدی نیازمند کسب سود حدود 150 درصد روی مبلغ باقیمانده است و راستش را بخواهید این ضرر هرگز جبران نخواهد شد!
بر همین اساس به کمک علم مدیریت سرمایه میتوانیم وقوع پیامدهای ناگوار را برنامهریزی کنیم؛ سپس مقدار ریسک در هر معامله را بهگونهای انتخاب کنیم که زیانهای پیدرپی منجر به از بین رفتن اصل سرمایه نشود.
همیشه به یاد داشته باشیم که اصل اول و حیاتی در معاملهگری، حفظ سرمایه است. حتی بدترین رخدادها در بازارها نباید بیش از 20 درصد از سرمایه شما طی یک سال را سوخت کند!
یک مثال آشکار از مدیریت سرمایه، همان پرتاب سکه است. فرض کنید سکهای را به هوا پرتاب میکنید. به نظر شما احتمال فرود سکه بهصورت شیر یا خط چقدر است؟ آیا ممکن است که با 5 بار پرتاب سکه هر 5بار سکه بهصورت خط فرود آید؟ پاسخ به گمانم مثبت است! اما آیا ممکن است با 500 باز پرتاب سکه، هر بار سکه بهصورت خط فرود آید؟ پاسخ به گمانم منفی است!
میبینید؟ ما در بازار با احتمالات سروکار داریم. هرچند که احتمال کسب زیان در پانصد معامله منتفی است اما بهسادگی ممکن است در چند معامله پیدرپی زیان کنید. اینجاست که اگر طرح جامعی برای حفاظت از سرمایه خود نداشته باشید یا مقدار ریسک در هر معامله را بهدرستی انتخاب نکرده باشید، آنوقت کار بیخ پیدا میکند!
مدیریت سرمایه حتی تخصیص سرمایه و وزن سهامها در یک سبد سهام را هم دستخوش تغییر و تحول قرار میدهد! بد نیست بدانیم که رفتار سهمهای مختلف با ضریبی بنام ضریب بتا تعریف میشود. برخی سهامها حالت تدافعی (Defensive) و برخی دیگر حالت تهاجمی (Aggressive) دارند. طبیعتاً این رفتار با رفتار شاخص کل مقایسه میشود. بر همین اساس برای هر سبد سهام هم ضریب بتا تعریف میشود که ریسک سبد سرمایه نسبت به حرکت کلی بازار را به تصویر میکشد.
آزمایش استراتژی معاملاتی
اگر این مطلب را تا اینجا مطالعه کرده باشید به شما تبریک میگویم. اما وضع قوانین معاملاتی به همراه طراحی پلان مدیریت سرمایه هم کاری را از پیش نمیبرد! شما در نزدیکی معدن الماس هستید اما این بدان معنی نیست که به آن رسیدهاید! پسازآن اما باید این نظرات عالمانه خودتان را در عمل آزمایش کنید. آیا قوانین معاملاتی شما در عمل کارایی دارد؟ آیا قوانین مدیریت سرمایه و سرمایه را بهدرستی وضع نمودهاید؟ از کجا میدانید که استراتژی معاملاتی شما در عمل نایک اوت نمیشود!؟ پاسخ این قبیل سؤالات را باید با آزمایش استراتژی معاملاتی پیدا نمود.
بر همین اساس چهار مرحله مهم در آزمایش هر استراتژی معاملاتی وجود دارد. هرکدام از این مراحل نیازمند نرمافزارها و ابزار مخصوص به خودش است. ازجمله مهمترین مراحل آزمایش یک استراتژی میتوان به مرحله بک تستینگ و فوروارد تستینگ اشاره نمود.
بک تست استراتژی
بک تست تعریف سادهای دارد. “آزمودن یک استراتژی معاملاتی در گذشته بازار” بر همین اساس قبل از ورود به کارگزار معاملهگری، باید قوانین خود را در گذشته بازار مورد ارزیابی قرار دهید. وقتی استراتژی خودتان را بک تست میکنید این فرصت را داریم تا الگوها را در گذشته (با سرعتبالا) بازار تحلیل کنیم. در این صورت میتوانیم فرکانس(بسامد) الگوها را ارزیابی کنیم و تشخیص دهیم که آن الگو در گذشته چگونه عملکردی داشته است.
آیا تفکرات عالمانه ما (همان قوانینی که برای خود تعریف نمودهایم) بر روی دادههای گذشته بازار سودآور بوده است؟ آیا مقدار دادها کافی است؟ آیا نتایج گذشته، نتایج آینده را تضمین میکند؟ اصلاً با چه نرمافزاری باید عمل بک تست یک استراتژی را برای بورس ایران انجام دهیم؟ پاسخ این قبیل سؤالات را بهطور مبسوط و عملی در کارگاه ساخت استراتژی معاملاتی بیابید!
بنابراین بک تست به شما کمک میکند تا عملکرد یک استراتژی را در گذشته بازار مورد ارزیابی قرار دهید. البته آمایش بک تست (تازه اگر با مدلینگ صحیح انجام شود) تست تنها 20% ماجرا است! بر همین اساس نیاز به آزمایشهای دیگری است.
فوروارد تست
فوروارد تست تعریف سادهای دارد ” بهکارگیری عملی استراتژی در بازار واقعی بر روی حساب واقعی (البته با موجودی کم) یا حساب آزمایشی”
به این عمل دموتریدینگ یا معاملات کاغذی هم گفته میشود. در فوروارد تست باید تصمیمات واقعی گرفته شود. اینجا دیگر پای احساس در میان است و لازم است عملاً رفتار خود در بازار را محک بزنیم. البته فوروارد تست زمان بیشتری را مصرف میکند، چون بر روی دادههای واقعی بازار انجام میشود و نه دادههای تاریخی! بنابراین این فرایند نسبت به قوانین استراتژی معاملاتی و قاب زمانی ممکن است از چند روز تا چند هفته به طول انجامد.
آزمون روبهجلو (فورواد تست) به شما کمک میکند تا با ماهیت حرکتی و ریتم بازار آشنا شوید و همچنین واکنش بازار را نسبت به لبه معاملاتی خودتان ارزیابی کنید. البته این مرحله هرگز نباید زیاد به طول انجامد چراکه پیشتر پنج دلیل برای ورشکستگی با حساب آزمایشی را برایان تشریح نمودیم.
آزمایش یک استراتژی معاملاتی صرفاً به بک تست یا فوروارد تست ختم نمیشود! در کارگاه ساخت استراتژی معاملاتی یاد میگیرید چطور آزمایشهای حرفهای بیشتری روی استراتژی معاملاتی خود انجام دهید.
خوشحالم که تا اینجای مطلب را با ما همراه بودید ولی آیا تصور میکنید که با آزمایش موفقیتآمیز استراتژی کار تمام میشود؟ اگر پاسخ مثبت است باید بگوییم که در اشتباه هستید! خیلی خوب است که تا مرحله آزمایش استراتژی پیشآمدهاید، اما اینها همه باهم تنها نیمی از ماجرای موفقیت است.
ورود به دنیای روانشناسی
آیا میدانید بخش عمده تصمیمات معاملهگری تابع تصمیمات غیرارادی و غیرمنطقی شما است!؟ اگر نمیدانستید پس این داستان کوتاه را بخوانید.
در علم اعصاب و عصبشناسی مغز انسان به سه قسمت مغز جدید، مغزمیانی و مغز قدیم تقسیم میشود. هرکدام از قسمتها وظایف مشخصی را به عهده دادند. نکته قابلتأمل اینکه این سه قسمت معمولاً با یکدیگر در جنگ هستند! برای روش شدن مطلب بگذارید مروری کوتاه و وظایف هرکدام از آنها داشته باشیم.
مغز قدیم (پدرخوانده مراقب)
مغز قدیم (مغز خزنده) اولین بخش مغز است که در روند تکامل انسان شکل میگیرد. این بخش از مغز بین همه موجودات مشترک است و با ادامه بقاء و زنده ماندن در ارتباط است. درواقع مهمترین وظیفه مغز قدیم حفظ بقا است. مغز قدیم بهطور مداوم به دنبال خطراتی است که ممکن است ما را تهدید کند. بد نیست بدانیم که تمامکارهای غیرارادی بدن، مثل گوارش، تنفس، ضربان قلب و… بهطور خودکار توسط مغز قدیم کنترل میشود.
مثلاً وقتی وسیلهای به سمت شما پرتاب میشود بهطور ناخودآگاه دست خود را روی چشمانتان میگیرید یا قبل از اینکه بسوزید دستتان را از جسم داغ دور میکنید! ریشه تمام این عکسالعمل هل در مغز قدیم است و بهصورت غیرارادی انجام میشود. بنابراین مهمترین وظیفه مغز قدیم حفظ بقاء است و هیچ خطری استقبال نمیکند . این قسمت از مغز همواره به دنبال حفظ حالت موجود است
یکی از مهمترین وظایف مغز قدیم، حفظ انرژی و تلاش برای کاهش انرژی مغز است. کاری که این قسمت مغز برای ادامه حیات انجام میدهد حفظ انرژی شماست. بر همین اساس کارهایی که روزمره تکرار میکنید کمکم تبدیل به عادت میشود و این روتینها بهطور چشمگیری به کاهش انرژی مغز کمک میکند.
مغزمیانی (مرکز احساسات)
مغزمیانی قسمتی از مغز است که احساسات پردازش میشوند؛ وقتی ناراحت یا خوشحال میشوید این قسمت از مغز درگیر است. بنابراین این سازوکار مغزمیانی است که شمارا به سمت لذت هدایت میکند. این همان قسمت از مغز است که عامل اهمالکاری و به تعویق افتادن کارهاست! بهطور خلاصه، کاری برای مغزمیانی خوشایند است که احساس کند این کار لذتبخش و جذاب است.
مغز جدید (دانشمند منطقی)
مغز جدید بیشترین حجم مغز را در برمیگیرد؛ همان قسمت کورتکس مغز که با دادههای منطقی سروکار دارد. خواندن، نواختن و گوش دادن به موسیقی، فکر کردن، و…_توسط مغز جدید انجام میشود. شما الآن بامغز جدید در حال خواندن این مقاله هستید!
مغز جدید مصرف انرژی بالایی دارد و همیشه در حال استنتاج هزینه فایده است! جالب است بدانیم که بیشترین حجم پردازش در مغز قدیم و مغزمیانی و در ضمیر ناخودآگاه ما اتفاق میافتد و تنها قسمت کوچکی از پردازش مغزی که از آن آگاه هستیم در مغز جدید رخ میدهد.
آیا میتوانید با آنچه در ارتباط به عملکرد سه بخش مغز گفته شد حدس بزنید که موضوع از چه قرار است؟ اصلاً ارتباط بخشهای مختلف مغز با استراتژی معاملاتی در چیست!؟ پاسخ روش است. رفتار و تصمیمگیریهای ما بیش از اینکه تحت تاًثیر مغز جدید باشند از مغزمیانی و قدیمی ما تأثیر میگیرند!
بهبیاندیگر ما فکر میکنیم تصمیماتی که پیرامون اعمال خود میگیریم به قسمت خودآگاه وابسته است اما در حقیقت بیشتر تصمیمات و رفتار ما از طریق فرایندهای ناخودآگاه شکل میگیرد و نمیتوانیم کارهای آگاهانه را از جنبههای ناخودآگاه جدا کنیم!
ما همیشه در حال پردازش اطلاعات و تفکر ناخودآگاه هستیم و این همان دلیلی است که وقتی حل یک مسئله را رها میکنیم و به سراغ غذا میرویم، ناگهان درحالیکه ساندویچ خود را میخوریم، راهحل در ذهن ما پدیدار میشود. ذهن ناخودآگاه در حال کار کردن بود ولی ما از آن آگاه نبودیم!
دانشمندان عصبشناسی تخمین زدهاند که حواس ۵گانه ما در هر ثانیه ۱۱میلیون قطعه اطلاعاتی دریافت میکنند! چگونه ممکن است این حجم اطلاعات را بهصورت آگاهانه پردازش کند؟ مغز ناخودآگاه به ما اجازه میدهد تا دادههای ورودی از محیط اطراف را پردازش کنیم و در لحظه تصمیم میگیرد که این ورودیها چیزهایی هستند که باید از آنها اجتناب کنیم یا به سمت آنها برویم.
بر همین اساس چه بپذیرید چه نپذیرید عملکرد شما در معامله گیری تا حدود زیادی تابع شخصیت و طرز فکر شما است. این همان چیزی است که مارک داگلاس بهخوبی در کتاب تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی یا ذهنی به آن میپردازد.
به این مطلب چه امتیازی میدهید؟
امتیاز را مشخص کنید
میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز
امتیازی ثبت نشده است. اولین نفر باشید که امتیاز میدهید!
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام
مثل همیشه مفید و آموزنده
سلام.
لطفاً، اگه امکانش هست یه مقاله هم در مورد اشخاصی مثل من که پریم از مطالعات بعضاً شاید بدردنخور و… اما ظاهراً ترس از ورود داریم بگذارید.
از این مقاله هم استفاده کردم، ممنون