ده مرحله برای تهیهی یک برنامه معاملاتی پرسود

یک جملهی قدیمی هست که میگوید: برنامهریزی نکردن در کار مساوی است با برنامهریزی کردن برای شکست.
بااینکه ممکن است در نگاه اول کمی اغراقآمیز به نظر بیاید، اما معاملهگران که برای موفق شدن مصمم هستند، باید این جمله را سرلوحهی کارشان قرار دهند. اگر از هر معامله گری که مرتب پول درمیآورد بپرسید، به شما خواهد گفت که دو انتخاب بیشتر ندارید: یا باید از یک برنامهی از پیش تهیهشده مدون پیروی کنید یا اینکه شکست خواهید خورد.
اگر هماکنون در حیطهی معامله گری بورس یک برنامهی مکتوب برای سرمایهگذاری دارید، به شما تبریک میگویم؛ شما جز معدود افرادی هستید که این کار را واقعاً انجام دادهاید. بااینکه تهیهی این برنامه الزاماً موفقیت شمارا تضمین نمیکند، اما شما توانستهاید یکی از موانع بزرگ را از پیش پای خود بردارید.
البته قطعاً در صورت استفاده از تکنیکهای نامناسب یا عدم در نظر گرفتن جوانب کلی، موفقیت آنی نصیبتان نخواهد شد؛ اما حداقل مزیت داشتن برنامهاین است که میتوانید مسیری که طی کردهاید را بررسی و اصلاح کنید. با ثبت کل فرایند، شما متوجه میشوید که چهکارهایی منجر به موفقیت شده و چگونه باید از تکرار اشتباهات پرهزینه جلوگیری کنید. حال صرفنظر از اینکه برنامهای دارید یا خیر، در ادامه پیشنهادهایی برای تسهیل انجام این کار مطرح میشود.
جلوگیری از فاجعه
معامله گری بورس یک تجارت است؛ پس اگر میخواهید موفق شوید باید اینگونه به آن نگاه کنید. مطالعهی چند کتاب، خرید نرمافزارهای تکنیکال، اخذ کد معامله گری و شروع معاملات به معنای داشتن یک طرح تجاری (بزینس پلان) نیست بلکه راهی است مستقیم بهسوی از دست دادن سرمایهتان!
وقتی معاملهگران میداند بازار کجا ممکن است متوقفشده یا تغییر جهت دهد، باید مطابق با آن حرکت کنند. شما قبل از انجام معامله باید برنامهتان را آماده کرده باشید و بعد از فروش سهم، مجدداً آن را بررسی کرده و اصلاحات و تغییرات لازم را اعمال کنید. در حقیقت، برنامه شما با شرایط بازار تغییر میکند و همگام با رشد مهارتهای معاملهگریتان، تکمیل میشود.
همهی معاملهگران میبایست با در نظر گرفتن اهداف و سبک معامله گری خاص خودشان، برنامهای مختص خودشان بنویسند. به خاطر داشته باشید که استفاده از برنامهای که فرد دیگری آن را نوشته است، الزاماً معاملهگران را موفق نخواهد کرد. برای معامله گران بازار بورس، یک برنامهی خوب شامل 10 آیتم مهم و ضروری است؛ آنچه در ادامه بدان میپردازیم توضیح این آیتمهاست:
1- ارزیابی مهارت
آیا شما برای انجام معامله آمادهاید؟ آیا سیستم معاملاتیتان را آزمودهاید و مطمئن هستید که واقعاً کار میکند؟ آیا میتوانید بیدرنگ و بدون نگرانی سیگنالهایتان را دنبال کنید؟ معامله گری بورس یعنی نبرد بین سود کردن و ضرر دادن. معاملهگران حرفهای آمادهی نبرد هستند و سودشان را از بقیهی افرادی که با نداشتن یک برنامهی مدون، سرمایهشان را به باد میدهند، کسب میکنند.
2- آمادگی ذهنی برای معامله گری بورس
- حالتان چطور است؟
- آیا دیشب خوب خوابیدهاید؟ آیا آمادگی لازم رادارید تا با چالشهای پیش رویتان روبرو شوید؟
اگر به لحاظ احساسی و روانی آمادگی نبرد در بازار بورس را ندارید، بهتر است که به خودتان مرخصی بدهید؛ در غیر این صورت، ممکن است داروندارتان را به باد بدهید.
درصورتیکه عصبانی هستید، فکرتان مشغول است و یا تمرکزتان بههمریخته است هم مطمئن باشید که همین بلا سرتان خواهد آمد.
بسیاری از معاملهگران یک عبارت تأکیدی مثبت برای خودشان انتخاب کردهاند و آن را قبل از شروع روز مرتب با خود تکرار میکنند تا برای اتفاقات احتمالی آماده شوند. شما هم سعی کنید عبارات تأکیدی مناسب خودتان را بسازید تا شمارا هم ازلحاظ ذهنی و هم روانی برای انجام معاملات آماده کند.
3- میزان ریسکپذیری و حد ضرر
فکر میکنید شما در هر معامله میتوانید روی چند درصد از پرتفویتان ریسک کنید؟ این میزان میتواند از ۱٪ تا ۵٪ از پرتفوی شما در یک روز معاملاتی باشد که یعنی شما با خودتان قرار میگذارید که اگر در یک هفته به آن اندازه ضرر کردید، از آن معامله خارج شوید. البته این میزان بستهِ با سبک معاملهگران بازار و تحمل ریسک آنها متغیر است؛ بهتر است وقتی اوضاع بر وفق مرادتان نیست، بهجای اینکه بنشنید و ببیند که سرمایهتان آب میرود، به آن خاتمه دهید.
4- اهدافتان را تعیین کنید
قبل از اینکه وارد معاملهای شوید، سودهای منطقی و نسبتهای ریسک به بازده معقولی را برای خود هدفگذاری کنید. حداقل میزان ریسک به بازدهی که موردقبول شماست، چقدر است؟
خیلی از معاملهگران درصورتیکه سود بالقوهی معامله دستکم سه برابر میزان ریسک آن نباشد، در آن معامله وارد نمیشوند. بهعنوانمثال، درصورتیکه حد ضرر شما، از دست دادن 30 تومان به ازای هر سهم باشد، باید 90 تومان سود در نظر بگیرید. اهداف هفتگی، ماهیانه و سالیانه به تومان یا درصدی از سبدتان تعیین کنید و آنها را بهصورت منظم مورد بازبینی قرار دهید.
5- تمرین کنید
قبل از شروع بازار، باید اطلاعاتتان از رخدادهای دنیای پیرامونتان را بهروز کرده باشید. ببینید بازارهای خارجی مثبت بودهاند یا منفی؟ شاخص کل، مثبت بوده یا منفی؟
شاخص به شما کمک میکند تا قبل از بازگشایی، بفهمید که بازار به کدام جهت خواهد رفت. کدام آمارهای اقتصادی یا صورت مالی کدام شرکتها قرار است منتشر شود و کی؟
فهرستی از این موارد تهیه کنید و ببینید که قرار است در روزی که گزارشهای اقتصادی مهمی منتشر خواهند شد، معامله کنید؟ به نظر بسیاری از معاملهگران، بهتر است صبر کنید تا گزارش منتشر شود تا اینکه بیخود و بیجهت متحمل ریسک شوید. معاملهگران حرفهای بر اساس احتمالات معامله میکنند و هیچگاه چشمبسته قمار نمیکنند.
6- آمادگی برای معامله
صرفنظر از نرمافزار و سیستم معاملاتیتان، سطوح عمدهی مقاومت و حمایت را مشخص کنید و حد سود و ضررهای لازم برای سیگنالهای ورود و خروجتان را نیز تعیین کنید.
محیطی که در آن معامله میکنید نباید تمرکز شمارا به هم بزند. یادتان نرود که معامله گری بورس یک تجارت است و حواسپرتیها ممکن است هزینهی گزافی برایتان به همراه داشته باشند.
7- قواعد خروج
یکی از اشتباهاتی که اغلب معاملهگران بورس مرتکب میشوند این است که ۹۰٪ یا بیشتر از انرژیشان را صرف پیدا کردن سیگنالهای خرید میکنند؛ درحالیکه توجه بسیار کمی به یافتن زمان و نقطهی خروج مناسب میکنند. بسیاری از معاملهگران بورس درصورتیکه در ضرر باشند، دست به فروش نمیزنند چون نمیخواهند ضرر را بپذیرند.
شما دو راه بیشتر در پیش ندارید: یا بر این تفکر غلبه کنید یا اینکه قبول کنید هیچوقت معامله گر حرفهای نخواهید شد. اگر حد ضرر شما زده شد، یعنی شما اشتباه کردهاید. این مسئله را شخصی نکنید. معاملهگران حرفهای هم بیشتر از اینکه در معاملات سود کنند، ضرر میدهند اما با مدیریت سرمایه و محدود ساختن ضررهایشان، درنهایت برای خودشان سود میسازند.
قبل از ورود به هر معامله، باید بدانید در چه نقطهای از آن خارج خواهید شد. برای هر معامله، باید حداقل دونقطه را لحاظ کنید: اول اینکه بدانید حد ضرر شما کجاست و آن را از قبل مشخص کرده و روی کاغذ آورده باشید. حد ضررهایی که صرفاً در ذهن شما باشد، قبول نیست.
ثانیاً، برای هر معامله باید یک حد سود هم در نظر بگیرید و وقتیکه به آن نقطه که رسیدید، بخشی از داراییتان را بفروشید و حد ضررتان را هم جابجا کنید. هیچوقت و در هیچ معاملهای، ریسکی بیش ازآنچه قبلاً تعیین کرده بودید را متحمل نشوید.
8- قواعد ورود
مقررات ورود باید بعد از تعیین مقررات خروج مشخص شود؛ زیرا تعیین نقاط خروج بهمراتب مهمتر از تعیین نقاط ورود است. بهعنوانمثال با خودتان قرار بگذارید که پس از دریافت سیگنال الف، اگر توانستید حد سودی تعیین کنید که حداقل سه برابر حد ضررتان باشد و ایکس هم در نقطهی حمایت هم قرار دارد، آنوقت آن را در آن نقطه خریداری کنید.
استراتژی معاملاتی شما باید درعینحال که از کارایی لازم برخوردار است، ساده هم باشد تا تصمیمگیری را برای شما آسان سازد. اگر شما برای ورود، ۲۰ شرط تعیین کردهاید که تفسیر بسیاری از آنها همبسته به نظرات هر فرد متفاوت است، انجام معاملات اگر غیرممکن نشود، بسیار سخت خواهد شد.
کامپیوترها در مقایسه با افراد، اغلب معاملات بهتری انجام میدهند که این خود نشان میدهد چرا تقریباً ۵۰٪ از معاملاتی که در بورس نیویورک انجام میشوند، بر پایهی برنامهها و نرمافزارهای کامپیوتری قرار دارند.
کامپیوترها هنگام انجام معامله فکر نمیکنند یا نیازی به داشتن احساس خوب ندارند. اگر شرایطی که از پیش تعیینشده فراهم باشند، معامله انجام خواهد گرفت؛ وقتیکه معامله طبق انتظار پیش نرود یا به حد سود تعیینشده برسد هم از آن معامله خارج میشوند. آنها از دست بازار عصبانی نخواهند شد یا بعدازاینکه در چند معامله سود کردند، احساس شکستناپذیر بودن نمیکنند. درواقع، هر تصمیم خرید و فروشی بر اساس احتمالات اتخاذ خواهد شد.
9- ثبت معاملات
همهی معاملهگران خوب، سوابق معاملاتی خود را نیز بهخوبی حفظ میکنند. اگر در معاملهای سود کنند، میخواهند بفهمند که دلیلش دقیقاً چه بود و چطور این اتفاق افتاد. از آن مهمتر اینکه در صورت شکست هم میخواهند بفهمند که دقیقه چه اتفاقی افتاد تا بتوانند از تکرار آنها جلوگیری کنند.
جزییاتی مانند اهداف، نقاط ورود و خروج در هر معامله، زمان، سطوح حمایت و مقاومت، محدوده بازگشایی روزانه، و مقدار شاخصهای اصلی در ابتدا و انتهای بازار را بر روی کاغذ بنویسید و توضیحات و دلایل انجام معامله و درسهایی که از آن آموختهاید را نیز ثبت کنید.
همچنین، شما باید سوابق معاملاتی خودتان را در دفتری نگهداری کنید تا بعدها بتوانید سود یا ضرر حاصل از یک سیستم خاص و مقادیری که به ازای هر معامله با استفاده از آن سیستم ضرر کردید، متوسط زمانی که برای هر معامله صرف کردید (که به هنگام محاسبهی بازدهی معاملاتتان ضروری خواهد بود) و فاکتورهای مهم دیگر را تجزیهوتحلیل کنید و آنها را با استراتژی خرید و نگهداری نیز مقایسه کنید. یادتان باشد که معامله گری بورس یک بزینس است و شما هم حسابدار آن هستید.
10- ارزیابی
به خاطر داشته باشید که بعد از هر جلسهی معاملاتی، محاسبهی سود و ضرر حاصله در مقایسه با کشف و شناسایی دلیل و چگونگی حصول آنها، از اولویت کمتری برخوردار است. محاسبهتان را در دفتر معاملاتیتان بنویسید تا بعدها بتوانید به آنها رجوع کنید.
مخلص کلام
انجام موفقیتآمیز معاملات بر روی کاغذ یا در حساب آزمایشی ، موفقیت شمارا به هنگام معامله با پول واقعی که قطعاً احساساتتان را هم درگیر میکند، تضمین نمیکند؛ اما آن دست معاملات، معامله گر را مطمئن میسازند که آن سیستم ، واقعاً کار میکند.
تصمیمگیری در مورد اینکه کدام سیستم را انتخاب کنید، اهمیت کمتری در مقایسه با کسب مهارتهایی دارد که شمارا قادر میسازند تا بدون ترس و تردید معامله کنید، دارد.
هیچ راهی وجود ندارد که مطمئن شویم که یک معامله حتماً منجر به کسب سود میشود. شانس موفقیت معامله گر به مهارت و سیستم بردوباخت وی بستگی دارد. بدون باخت، هیچ بردی وجود نخواهد داشت. معاملهگران حرفهای قبل از ورود به معامله میتوانند بفهمند که اوضاع به نفعشان هست یا نه و در غیر این صورت، آن معامله را انجام نخواهند داد.
یک معاملهگر با دنبال کردن سود و کاستن از ضررهایش، ممکن است در برخی نبردها شکست بخورد اما درنهایت فاتح جنگ خواهد شد. اما اکثر معاملهگران و سرمایهگذاران خلاف این روند را در پیش میگیرند که خود توضیح میدهد چرا آنها هیچوقت به سود نمیرسند.
اما معامله گرانی که مرتباً سود میکنند، معامله را در حکم یک تجارت در نظر میگیرند. بااینکه این امر، موفقیت شمارا تضمین نمیکند، داشتن یک برنامه برای موفقیت مستمر شما و بقا در دنیای معاملات حیاتی هست.
به این مطلب چه امتیازی میدهید؟
امتیاز را مشخص کنید
میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز
امتیازی ثبت نشده است. اولین نفر باشید که امتیاز میدهید!
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.