هم خدا رو میخواهد هم خرما را
ضربالمثل هم خدا را میخواهد هم خرما را شنیدهاید؟
پیش از پیامبری، پیامبر اسلام مردم عربستان بتپرست بودند. آنها سنگ و چوب بت میساختند و میپرستیدند و غذای اغلب عربها خرما بود.
خانوادهای از عربها تصمیم گرفتند بتی از خرما بسازند. بعد از ساختن بت آن را در جای مناسبی گذاشتند و در برابر آن سجده میکردند.
روزگار میگذشت تا اینکه مدتها در عربستان باران نبارید و درنتیجه خشکسالی، خرما خیلی گران شد. خانوادهای که بت خرمایی داشتند و در برابر بت خرمایی زانو زدند و از او خواستند باران ببارد اما خبری نشد.
گرسنگی و تشنگی به این خانواده همفشار آورد.
روزی یکی از بچههای خانواده بدون توجه به اهمیت و ارزش بت خرمایی، مقداری خرما از بت خرمایی کند و خورد.
مرد خانواده یک روز متوجه شد که پای بت خرمایی کندهشده؛ با عصبانیت گفت: چه کسی جرئت کرده به خدای من توهین کند؟ و تصمیم گرفت درجایی پنهان شود و دزد خرما را پیدا کند.
بچه خانواده بیخبر به سراغ خرما آمد. پدرش متوجه شد و پسرش را در حال کندن خرما دید.
اول عصبانی شد و از جا پرید که پسرش را زیر کتک بگیرد اما وقتی پسرش به او لبخند زد و یکی از خرماها را به پدرش داد، خشم مرد فروکش کرد.
او فهمید که پسرش قصد دزدی نداشته و از شدت گرسنگی به فکر خوردن خرماها افتاده.
پدر خرمایی را که پسر به او داده بود به دهانش برد. بعد رو به پسرش کرد و گفت: چرا از خرماهای بتمان خوردهای؟
پسر گفت: چون چیزی در خانه نداریم. مگر خودت الآن از این خرما نخوردی؟
پدر گفت: بله خوردم. ولی ما نمیتوانیم خدای خودمان را بخوریم.
پسر گفت: پدر هم خدا را میخواهی هم خرما را؟
حالا که خرما داریم میخوریم وقتی باران آمد و نخلهایمان دوباره خرما داد یک خدای تازه درست میکنیم.
پدر ناگهان بلند شد و با چاقو به جان بتش افتاد و گفت: وقتی بت ما خاصیتی ندارد، باید خوردش.
از آن به بعد درباره کسی که به دنبال سود زیاد باشد و حاضر نباشد در این راه از چیزی صرفنظر کند، میگویند هم خدا را میخواهد ، هم خرما را…
به این مطلب چه امتیازی میدهید؟
امتیاز را مشخص کنید
میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز
امتیازی ثبت نشده است. اولین نفر باشید که امتیاز میدهید!
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.