چطور احساسات را از معاملهگری حذف کنیم؟
معاملهگری در بورس و تاثیر احساسات شخصی بر آن چگونه است؟در مقاله قبل پیرامون ترس در معاملات مطالبی را ارایه کردیم در این مقاله قصد داریم به توضیح کاملی بر احساساتی که یک معامله گر در بورس داردبپردازیم. واقعیت این است که تنها 10 درصد معامله گران در بورس بهعنوان یک شغل به این حرفه تکیه میکنند وزندگی خود را با آن میگذرانند و تنها 5 درصد معامله گران در بورس میتوانند پول زیادی به دست آورند.
مطمِینا هرکسی بهطور اتفاقی و گه گاه معامله خوبی را انجام داده است. اما در درازمدت، اوراق بهادار و حسابهایشان بدون تغییر یا حتی به سمت صفر میل میکند. دلایل بسیاری برای این امر وجود دارد، ازجمله زمانبندی بد و نامناسب، مدیریت ریسک و پول ضعیف، فقدان نظم معاملاتی، انتظارات غیرواقعی نظیر یکشبه پولدار شدن و عدم علم کافی. مطمینا همه ما چنین شرایطی را تجربه کردهایم. معاملهای را انجام داده و سود کردهایم قبل از اینکه بدانیم در مسیر برد قرارگرفتهایم.
در اینجاست که فکر میکنید استاد شدهاید و میتوانید هرگونه شرایط در بازار را به نفع خود تغییر دهید. فکر می کنید می توانید بر مشکلات غلبه کنید ازاینرو به مسیر پیروزی خود ادامه میدهید.
این امر کاملاً قابلدرک است، به این دلیل که این احساسی طبیعی در انسان است که واکنشی مثبت پس از پیروزی نشان دهد؛ اما همه ما در سوی دیگر قضیه نیز بودهایم. هنگامیکه وارد معاملهای در بورس میشوید که آنطور که میخواهید پیش نمیرود. درنهایت پس از چند مرتبه سقوط بازار، بازهم در معامله باقی ماندید. فقط به این امید که شرایط به نفع شما تغییر کند ولی چنین اتفاقی نمیافتد و معامله را با ضرر بزرگی میبندید. در این مرحله عصبانی و ناامید خواهید شد و پولتان را میخواهید؛ بنابراین به چرخه احساسات در معامله گری در بورس برمیگردیم که رابطهی بین احساسات و قضاوتهای ما را توضیح میدهد.
فهرست مطب
Toggleمعاملهگری سرگرمی نیست!
ازآنجاییکه معاملهگری در بورس یک کسبوکار (تجارت) است، باید بهصورت یک سرمایهگذاری تجاری جدی به آن نگاه کنیم و نه یک سرگرمی. بنابراین، بایستی آن را از زندگی شخصیمان جدا کنیم. احساسات در معامله گری در بورس جایی ندارد و تنها جای تصمیمات دقیق و برنامهریزیشده است. احساساتمان فرآیند تصمیمگیری را برای معامله گری مختل میکند. اغلب اوقات باعث ایجاد تصمیمات ضعیف که منجر به خسارت میشود،می گردد.
موفقیت یا شکست در دنیای کسبوکار میتوانند بهترین و بدترین احساسات را به همراه داشته باشند. تفکر روشن، نظم و انضباط، غریزه و مهارت، بهخصوص در دنیای معاملهگری در بورس ضروری و الزامیاند؛ بنابراین بایستی احساساتمان تحت کنترل باشند.
معاملهگری در بورس مطالعه رفتار توده جامعه است:
بازار نتیجه رفتار جمعی انسانی است. این نمایشی کامل و قابلاندازهگیری از خوشبینی و ترس جمعی است. حرکت بازار، حرکت روانشناسی جمعی است. بسیاری از معامله گران در بورس به این خاطر که تشخیص نمیدهند نگاه کردن به یک چارت بازاری همانند نگاه کردن به روانشناسی جمعی شرکتکنندگان در آن است، ضرر میکنند. به همین دلیل معامله گران حرفهای تأکید زیادی بر مطالعه قیمت و روابط حجمی که به آنها در معاملهگریشان در بورس کمک میکنند، دارند.
در اینجا قانون طلایی معاملهگری در بورس ارائه میشود:
روند دوست شماست، پس با توجه به روندها معامله کنید. بهعبارتدیگر با بازار مبارزه نکنید، فقط با آن جلو بروید.
حذف قسمت عاطفی و احساسی، کلید موفقیت است:
با گفتن این جمله، میخواهم در مورد بخش عاطفی معاملهگری در بورس که به نظرم کلید تبدیلشدن به یک معاملهگر تهذیب شده، بهعنوان قدم اول در معاملهگری، بحث کنم. برای رسیدن به این موفقیت باید یاد بگیرید چگونه احساساتتان را کنترل و یا حذف کنید. اگر موفق به درک روانشناسی انسانی شدهاید و اینکه چه چیزی به تصمیمگیری در خریدوفروش انگیزه میدهد و یا بهتر است بگوییم در تصمیمگیری اثرگذار است، قادر خواهید بود که خود را در موقعیتی جلوتر از اقدام قرار دهید.
بهاینترتیب میتوانید تنظیمات معاملهگری سودآور در بورس را پیشبینی کنید. چهار احساسی که معامله گران در بورس از آنها رنج میبرند عبارتاند از: ترس، امید، حرص و پشیمانی. باید بتوانید این احساسات را در خود سرکوب کنید تا به موفقیت برسید.
بزرگترین اشتباهی که یک معاملهگردر بورس میتواند انجام دهد این است که اجازه دهد احساساتش تصمیمات مربوط به معاملاتش را کنترل کند. تجربه ضررهای متوالی بسیار ازلحاظ احساسی دشوار است و میتواند استقامت و انعطافپذیری معاملهگر در بورس را تست کند. ترس و طمع، یا تلاش در شکست بازار، میتواند منجر به کاهش معاملات برد و از کنترل خارج شدن معاملات باخت شود. به یاد داشته باشید، نبرد واقعی بین شما و بازار نیست، بلکه در یادگیری نحوه کنترل احساسات شدید است.
فراموش نکنید که درک اینکه همه اقدامات قیمتی ابزارها، کاملاً وابسته به واکنشهای احساسی شرکتکنندگان مختلف بازار است، بسیار مهم است. بدون احساسات، قیمتها ثابت میشوند. ازآنجاییکه مردم کاتالیزورهای اصلی حرکات بازار هستند.
قیمت پادشاه است!
من کتابهای زیادی را مطالعه کرده و در سمینارهای زیادی نیز شرکت کردهام که در همهی آنها در پایان به حضار گفته میشد که کنترل احساسات و داشتن نظم و انضباط در معامله، اجزای اساسی موفقیت برای معامله گری در بورس میباشند، اما هیچکس به شما نمیگوید که چگونه این کنترل احساسی و نظم شخصی را در حین معامله در بورس به دست آورید. هنگامیکه به حرفه معاملهگری ابتدایی خودم فکر میکنم، زمانی را به یاد میآورم که بهطور پیوسته روش معاملاتی خودم را برای به دست آوردن نتایج بهتر، تغییر میدادم.
اما صرفنظر از اینکه از چه شاخص فنی یا سیستم معاملاتی در بورس استفاده میکردم، همیشه نتیجه مشابهی به دست میآوردم: ضرر! مهم نبود که چهکار کرده بودم. مجبور بودم که مشکل اصلی را حل کنم و آن در ذهن من بود؛ بنابراین، مجبورشدم احساساتم را در برخورد با بازار کنترل کنم. همانطور که قبلاً اشاره کردم، قیمت پادشاه است! از زمانی که توجه بیشتری به حرکات قیمت میکنم، معاملات برد متوالی بیشتری را داشتهام.
چطور احساسات را از معاملهگری در بورس حذف کنیم؟
زمانی که بازار را تجزیهوتحلیل میکنید، اولین چیزی که باید از دیدگاه فنی انجام داد، شناسایی روند بازار و تعیین سطوح حمایت و مقاومت است. چگونه این کار را انجام دهیم؟ با کشیدن خط روند. من فرصت دیدار با برخی از معاملهگرانی که تنها با یک نگاه به بازار، خطوط روند را میکشند، یافتهام. این روش مورد تأییدی نیست و اگر چنین عادتی دارید، بهتر است که آن را کنار بگذارید. چرا؟
به این خاطر که شما بایستی قوانین سختگیرانهای داشته باشید و این قوانین معامله شمارا راحتتر و بهدور از احساسات میکند. بهطورکلی، قوانین و احساسات حسابهای معاملاتی ما را خراب میکنند؛ بنابراین، احساسات کمتر به معنی فرصتهای بیشتر برای کسب نتایج بهتر است. این نتیجه، ما را به تئوری من میرساند که بنده از طریق تجارب معاملاتی خودم کشف کردهام. تئوری این است که با سنجش احساسات دربرگیرنده بازار یا یک ابزار خاص و همچنین داشتن قوانین ثابت، میتوانید در حین معاملهگری در بورس احساساتتان را کنترل و حتی حذف نمایید.
خطوط روندی که به شناسایی روند بازار و تعیین سطوح حمایت و مقاومت کمک میکنند، ابزار اولیهای هستند که من برای سنجش احساسات محصورکننده کل بازار یا یک ابزار به کار میبرم؛ اما این راز به سطوح حمایت و مقاومتی که کلیدهای درک معتبرترین خطوط یا روندها هستند میانجامد. سطوح حمایتی و مقاومتی بهطور عمده توسط احساسات معامله گران در بورس شکلگرفتهاند.
بنابراین، من شرکتکنندگان در بازار را با کشیدن یک خط روند بر روی ابزار خاصی که هرلحظه میتواند یک سهم باشد، شناسایی می کنم. سپس بر اساس اعتبار خطوط روند، متشکل از خطوط حمایتی و مقاومتی تعیین میکنم چه زمانی سطح بعدی شرکتکنندگان بازار، خریدوفروش خواهند کرد.
قصد دارم که توضیح دهم سطوح مقاومتی و حمایتی چه هستند .همچنین اصول اولیه اینکه چطور این سطوح را بر روی یک نمودار پیدا میکنیم را نشان خواهم داد. این روش منحصربهفرد به شما نشان خواهد داد که کدام قیمتها برای جلوگیری از بالا رفتن یا پس زدن قبل از اینکه تغییر کنند، مناسب هستند و کدامیک بیشترین اعتبار رادارند. این واقعاً رویکردی منحصربهفرد است که من آن را دوست دارم، به این خاطر که هیچ احساساتی در آن دخیل نیست و فقط واکنش داریم.
سطوح حمایتی و مقاومتی
سطوح حمایتی و مقاومتی بهطور عمده توسط احساسات معامله گران در بورس شکل میگیرند و این همانجایی است که نیروهای عرضه و تقاضا باهم برخورد میکنند. این سطوح جایی هستند که شما واقعاً نبرد بین خریداران (گاوها) و فروشندگان (خرسها) را میتوانید ببینید. نزاع مداوم بین گاو و خرس، که در نزدیکی سطوح حمایتی و مقاومتی، اتفاق میافتد، چیزی است که معاملهگری در بورس را به یک مطالعه جذاب از قوانین اصولی عرضه و تقاضا تبدیل میکند. بسیاری از معامله گران در بورس به این سطوح نگاه میکنند تا نقاط خروجی و ورودی را برای معاملاتشان بسنجند. این سطوح را میتوان با استفاده از ابزارهای تحلیل فنی، مانند خطوط روند صعودی و نزولی یا با استفاده از روشهای پیشرفتهتری مانند درصدهای تصحیح فیبوناچی، کشید.
یک سطح حمایتی زمانی که قیمت به دنبال یافتن حمایت در جهت ممانعت از کاهش بیشتر قیمت، است ایجاد میشود. این بدان معناست که قیمت بهاحتمالزیاد از این سطح ترقی میکند تا اینکه بشکند. بااینحال، هنگامیکه قیمت این سطح را شکست، این احتمال وجود دارد که همچنان کاهش پیدا کند تا جایی که سطح حمایتی بعدی را پیدا کند.
یک سطح مقاومتی، عکس سطح حمایتی است و زمانی است که قیمت به دنبال یافتن مقاومت در جهت جلوگیری از بالا رفتن بیشتر، است. این بدان معناست که احتمال زیاد قیمت از این سطح ترقی میکند تا اینکه آن را بشکند. بااینحال زمانی که قیمت این سطح را میشکند، احتمالاً همچنان به بالا رفتن ادامه میدهد تا زمانی که سطح مقاومتی بعدی را پیدا کند.
رویکرد معاملهگری در بورس
در رویکرد معاملهگری خودم، ابتدا با تعیین جهت کلی بازار بهوسیله یک خط روند شروع به اجرای روش تحلیل فنی بر روی یک ابزار خاص کردم. از آن به بعد، سطوح مقاومتی و حمایتی روانی یک ابزار را در ارتباط با بالا و پایینها یا نوسانات درونی، شناسایی میکنم. برای انجام این کار از یک چارچوب زمانی بالاتر مانند یک چارچوب هفتگی در مقابل روزانه، استفاده میکنم. سطوح روانشناختی، زمانی رخ میدهد که قیمتها به صفرهای چندگانه ختم شوند. معامله گران به دلایل مختلف بهسوی چنین قیمتهای روانشناختی جذب میشوند.اگر سطحی درگذشته بهعنوان سطح مقاومتی یا پشتیبانی کارکرده، ممکن است معاملهگر فرض کند که دوباره سطح مقاومتی یا حمایتی محکمی را در آینده فراهم خواهد کرد،
سپس به یک چارچوب زمانی کمتر مثلاً روزانه تغییر میدهم و سطوح حمایت و مقاومت را در آن چارچوب زمانی خاص، مشخص میکنم. اگر سطوح مقاومتی و حمایتی گرفتهشده از چارچوب زمانی هفتگی با چارچوب زمانی روزانه، باهم منطبق شدند، تعیین میکنم که سطوح قابلتوجه و قویای هستند و آنها را بهعنوان اهداف تنظیم میکنم. این سطوح ممکن است توجه بیشتری را جلب کنند و پیشبینیهای بیشتری را در بین معامله گران در بورس ایجاد کند. حال که سطوح هدفم را تعیین کردهام، به بازه زمانی کمتری مانند 4 ساعت تغییر میدهم و دیگر سطوح حمایتی و مقاومتی را شناسایی میکنم. اگر برخی از این سطوح با سطوح بازههای زمانی بالاتر منطبق شوند، آنها نیز قابلتوجه میشوند و آنها را بهعنوان هدف برای رویکردی کوتاهمدت استفاده خواهم کرد.
من از سطوح حمایتی و مقاومتی گرفتهشده از چارچوبهای زمانی بالاتر بهعنوان اهداف و نقاط خروجی برای رویکرد میانمدت استفاده میکنم. سپس، گزینهای برای تغییر به یک چارچوب زمانی کوتاهتر و شناسایی سطوح حمایتی و مقاومتی باقیمانده که برای تعیین نقاط ورودی و همچنین نقاط حد ضرر استفاده میکنم، دارم.
همچنین متوجه میشوم که چارچوبهای زمانی برای معامله گری در بورس بسیار اهمیت دارد به این خاطر که اغلب به نظر میرسد که یک منطقه حمایت عمده در یک نمودار روزانه ممکن است چیزی بیش از اصلاح یک نمودار هفتگی یا سالانه نباشد. درنهایت، از نمودار 4 ساعته تا نمودار هفتگی، برای سطوح قابلتوجهی در ارتباط با یک دوره میانگین متحرک 100 و همچنین یک دوره میانگین متحرک 200، تأییدیه میگیرم. هردو میانگین متحرک بهعنوان تائید این سطوح عمل میکنند که آنها را معتبرتر میسازد اگر با هریک از این سطوح منطبق باشند.
نتیجه
تجارت مثل جنگ است. شما در حال مبارزه با تعدادی از مخالفان بسیار باهوش، باتجربه و ازلحاظ مالی قدر هستید. برای موفقیت، باید یک لبه داشته باشید، زیرا روانشناسی، نقش مهمی را در تمامی انواع معاملهگری در بورس ایفا میکند. به همین دلیل، بایستی همیشه احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید. این امر میتواند کار سختی باشد مخصوصاً زمانی که پای پول در میان است، اما با شروع و تمرکز بر روی این طرحهای تعیینشده و قواعد عمل میتوان آن را انجام داد. اگر بهطور مداوم قوانین خود را بدون شکستنشان دنبال کنید میتوانید احساساتتان را در معاملهگری در بورس حذف کنید. اگر شما به چنین قابلیتی دستیابید، میتواند به شما در بهبود تصمیمات معاملهگریتان کمک کند؛ بنابراین، معاملهگری در بورس به یک هنر تبدیل میشود.
به این مطلب چه امتیازی میدهید؟
امتیاز را مشخص کنید
میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز
امتیازی ثبت نشده است. اولین نفر باشید که امتیاز میدهید!
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی سپاسگزارم