جستجو برای:
سبد خرید 0
  • مقالات
    • سرمایه گذاری
    • آموزش بورس
    • روانشناسی بورس
    • تحلیل تکنیکال
    • استراتژی معاملاتی
  • دانلود رایگان
  • رها رادیوجدید
  • رها تی‌ویداغ
  • رویدادها
  • محصولات
  • تماس
    • اطلاعات تماس
    • ارسال تیکت پشتیبانی
رها سرمایه
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

یا

ارسال مجدد کد تایید (00:30)

از Google استفاده کنید
یا از شبکه های اجتماعی استفاده کنید
عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد تایید (00:30)
  • 02191013424
  • Mailer@rahasarmaye.com
  • مطالب سایت
  • علاقمندی ها
رها سرمایه
  • مقالات
    • سرمایه گذاری
    • آموزش بورس
    • روانشناسی بورس
    • تحلیل تکنیکال
    • استراتژی معاملاتی
  • دانلود رایگان
  • رها رادیوجدید
  • رها تی‌ویداغ
  • رویدادها
  • محصولات
  • تماس
    • اطلاعات تماس
    • ارسال تیکت پشتیبانی
شروع کنید
0

سه قانون مدیریت ریسک در معاملات

22 فروردین 1398
ارسال شده توسط ابراهیم شمسی
آموزش بورس
()

کسب سود مستمر و درازمدت در بازارهای سرمایه خصوصاً برای معامله‌گران تازه‌کار امر دشواری است. بله می‌دانم؛ لابد با خودتان می‌گویید صِرف خرید سهام و نگه‌داشتن آن‌که کار سختی نیست و همه از پس آن برمی‌آیند؛ نیاز به پیشینه و مهارت خاصی هم ندارد؛ تنها کاری که باید بکنید این است که پشت سیستم بنشینید و پول‌هایی که معاملات به سویتان روانه می‌کنند را پارو کنید!

 اما حقیقت ماجرا این نیست و انجام همین کارها در طولانی‌مدت ضعف‌های ما را چه به لحاظ روانی، ضعف در اجرا و یا نداشتن تجربه نشان خواهد داد.

در این مطلب قصد دارم تا به مقوله‌ی مدیریت ریسک در معامله‌گری خصوصاً در بازارهای دارای اهرم (همانند بازار آتی سکه) بپردازیم. در اینجا نمی‌خواهیم صرفاً چندراه و چاه به شما نشان دهیم و بخواهیم که به ما اطمینان کنید و بی‌چون‌وچرا آن‌ها را انجام دهید؛ بلکه با استفاده از اطلاعات و داده‌های به‌دست‌آمده از معاملات واقعیِ معامله‌گرانی که باهدف کسب سود از بازار، وارد آن شده‌اند، صحت و اتکاپذیری راهکارهایمان را به شما نشان خواهیم داد.

چرا مدیریت ریسک این اندازه مهم است؟

لُب کلام این است که شما نمی‌دانید در آینده چه چیزی پیش می‌آید. شغل شما به‌عنوان یک معامله‌گر، پیش‌بینی آینده بر اساس اطلاعات نصفه و نیمه ایست که در حال حاضر برایتان مهیاست. بخش اعظمی از آن اطلاعات هم بر مبنای آنچه قبلاً درگذشته رخ‌داده است قرار دارد و درنهایت هم قادر خواهید بود سناریوهایی را بر اساس رخدادهای اقتصادی آتی یا انتشار اطلاعات بچینید؛ اما اصل ماجرا این است که ما با استفاده از اطلاعات قدیمی سعی داریم آینده را پیش‌بینی کنیم.

اما سؤال اینجاست که آیا اتفاقات مشابه همیشه به یک‌شکل روی می‌دهند؟ البته که نه. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، همه‌چیز تغییر می‌کند و همین مسئله، تحلیل بازارها را به امری چالش‌برانگیز تبدیل می‌کند که برای بسیاری از فعالان بازار که اُفق بلندمدتی دارند، جذاب است؛ یادتان باشد که با تغییر مداوم شرایط بازارها، یک پیش‌بینی هیچ‌گاه کامل و بی‌عیب و نقص نخواهد بود و هر اتفاقی محتمل است.

درنتیجه، بااینکه نمی‌خواهیم اهمیت تحلیل شما در محاسبه‌ی بهترین احتمالات و شرایط را ناچیز جلوه دهیم، باید یادتان باشد که ممکن است تحلیل شما کاملاً نادرست از آب دربیاید چراکه هیچ روش تحلیلی در همه‌ی شرایط و اوقات جواب نخواهد داد. اینجاست که پای مدیریت ریسک به داستان باز می‌شود تا بتوانید در صورت شکست تحلیلتان ، با کاهش ضرر، سرمایه‌ی باقی‌مانده‌تان را نجات دهید.

این‌قدر بر روی درصد بُردتان تمرکز نکنید!

تعداد زیادی از معامله‌گران تازه‌وارد، عملکردشان را بر اساس تک‌تک معاملاتشان می‌سنجند؛ انگار هر معامله، جنگی است که حتماً باید در آن پیروز شوند! اما نکته‌ای که بدان توجه نمی‌کنند این است که اندازه‌ی سود و ضررها را نباید باهم مقایسه کرد؛ مثلاً، ممکن است یک معامله‌گر تنها در ۱۰٪ معاملاتش برنده شود اما همچنان، بااینکه در ۹۰٪ معاملاتش ضرر می‌کند، در سود بماند؛ شکست در ۹۰٪ اوقات باعث می‌شود این معامله‌گران، خصوصاً در اوایل کار، همیشه احساس بدی داشته باشند، چراکه ما انسان‌ها اصلاً آمادگی پذیرش شکست را نداریم؛ درواقع مغز ما با ضرر تناسب ندارد!

 البته خیلی از همان تازه‌کارها اصلاً به این نقطه نمی‌رسند چون تعدد شکست‌ها باعث می‌شود از ادامه‌ی مسیر منصرف شوند و خودشان را از یادگیری این تجربه که درصد برد هدف نهایی معامله‌گری در بازارهای مالی نیست، محروم می‌کنند.

چرا چنین چیزی اتفاق می‌افتد؟

شاید گاهی وقت‌ها باید در یک نبرد ببازیم تا بتوانیم از جنگ سربلند بیرون بیایید. نه؟

بااینکه دلمان می‌خواهد همیشه در همه کارهایی که انجام می‌دهیم، برنده شویم، اما خوب… زندگی این‌طور پیش نمی‌رود. منابع و سرمایه ما محدود هستند و به همین دلیل، ما باید به‌صورت هوشمندانه‌ای آن‌ها را در فعالیت‌هایی که بیشترین منفعت را در دستیابی به اهداف نصیب ما می‌کنند، مصرف کنیم. در غیر این صورت، با ریسک اتلاف منابع محدودمان بر روی فعالیت‌های بی‌ثمر (و معاملات زیان ده) مواجه خواهیم بود.

به‌علاوه، در اکثر مواقع هم ما با موقعیت‌هایی روبرو هستیم که کمبود آن منابع محدود، ما را در انجام فعالیت‌های آتی‌مان هم محدود می‌کند؛ درست مانند از دست دادن بخش بزرگی از حسابتان بر روی یک معامله‌ی بد که باعث می‌شود مبلغ بسیار کمتری برای معاملات بعدی در حسابتان بماند؛ یا زمانی که روی یک سهم به دلیل بازگشایی و تعدیل منفی شدید، ضرر زیادی را تجربه می‌کنیم (خصوصاً که پرتفوی متنوعی هم نداشته باشیم)

ارتباط این مطلب با معامله‌گری، در موقعیت‌هایی است که شما نمی‌توانید از دست بدهید. شاید شما در میانه‌ی یک‌روند قرار دارید یا در مورد یک معامله، احساس بسیار خوبی دارید، هر چه که هست، باید بدانید که معامله‌گران با دنیایی از امید و البته برنامه‌ریزی و تأمل بسیار کمی وارد یک موقعیت می‌شوند. نتیجه آنکه وقتی آن موقعیت، طبق مرادشان پیش نمی‌رود، صبر می‌کنند (از آن معامله خارج نمی‌شوند) یا بدتر از آن، با این تفکر که بازار اشتباه کرده است و اوضاع به روال درستش بر خواهد گشت، اقدام به دو برابر کردن خرید یا فروششان می‌کنند. (همان روش مخوف مارتینگل که برخی اساتید! به عنوان جام مقدس تدریس می‌کنند…)

یک اشتباه، آخرین اشتباه

دلیل اینکه بسیاری از معامله‌گران قربانی این اشتباه می‌شوند این است که آن‌ها در موقعیت‌های زیان ده بیش‌ازحد باقی می‌مانند اما زودتر از موعد، از معاملات سوددهشان خروج می‌زنند. وقتی معامله‌ای خلاف پیش‌بینی تریدر ادامه پیدا می‌کند، یک درگیری ذهنی ایجاد می‌کند که باعث می‌شود تریدر حد ضررش را حذف کند یا  به امید برگشت شرایط، آن را پایین‌تر می‌آورد و درنهایت در آن معامله باقی می‌ماند.

خطر اصلی این اشتباه فَجیع، از مرکب شدن ضرر نشاءت می‌گیرد. وقتی‌که بخشی از سرمایه‌تان را در معامله‌ای از دست می‌دهید، با توجه به اینکه مبلغ کمتری در اختیاردارید، مجبورید سود بیشتری به دست آورید تا آن ضرر را هم جبران کنید. و اگر با اصرار بر اینکه تصمیمتان درست بوده است، ضررهای بیشتر و بیشتری بپذیرید، با سرعت بسیار بیشتری منجر به غرق شدن خودتان خواهید شد.

 به‌عنوان‌مثال، اگر با 100 میلیون تومان شروع کنید و 20٪ ضرر دهید، ازاینجا به بعد، می‌بایست 25٪ سود کنید تا به همان 100 میلیون تومانتان، یعنی نقطه‌ی سربه‌سرتان برگردید.

بنابراین، اگر صرفاً به این دلیل که نمی‌خواهید از یک معامله خارج شوید و اشتباه خود را بپذیرید، خودتان را مجبور به قبول ضررهای بیشتر و بیشتر می‌کنید، از چاله به چاه خواهید افتاد. در جدول پایین، خواهید دید که بعد از هر ضرر، برای برگشتن به نقطه‌ی سربه‌سر چقدر باید سود کنید.

ضرر
سود موردنیاز برای برگشت به نقطه سربه‌سر
10%
11.11%
20%
25%
30%
42.85%
40%
66.66%
50%
100%
60%
150%
70%
233%
80%
400%
90%
900%
100%
خداحافظی همیشگی!

وقتی‌که معامله‌گری ۵۰٪ از سرمایه‌اش را از دست بدهد، باید ۱۰۰٪ سود کسب کند تا فقط به نقطه شروع خودش برسد. و اگر میزان ضرر به ۸۰ یا 90 درصد برسد، دیگر کار از کار گذشته و باید با کسب سود عملاً غیرممکنِ 400 یا 900 درصدی، تازه اصل ( بدون هیچ سودی) از سرمایه‌اش را برگردانند.

احتمالاً شما هم موافقید که دستیابی به این ارقام سود خیلی محتمل به نظر نمی‌آید. با این حساب، تریدری که می‌خواهد از راه معاملات، سود مستمری کسب کند، باید در وهله اول، از موقعیت‌هایی که ضررهای سنگین و خانمان‌براندازِ 80 یا 90 درصدی ایجاد می‌کنند، دوری کند. اما متأسفانه، خیلی از معامله‌گران به امید برگشت قیمت‌ها، معاملات کوتاه‌مدتشان را به بلندمدت تبدیل می‌کنند. این، همان کاری است که آن ضررهای سنگین و کمرشکن را تحمیل کرده که رهایی از آن‌ها خیلی دشوار، البته اگر نگوییم غیرممکن، خواهد بود.

برای اثبات این ادعا حتماً خودتان بهتر از من می‌دانید که فقط کافی است، یک سهم، طی 14 روز کاری نوسان منفی 5درصد بخورد تا سرمایه شما روی آن سهم نصف شود!

مدیریت ریسک به شیوه‌ای مؤثر

قبل از هر چیز، معامله‌گران باید بدانند که هر معامله‌ای منجر به کسب سود نخواهد شد. پس، به هنگام برنامه‌ریزی یک معامله، حد ضررتان را تعیین کنید، یعنی سطحی که در آن می‌توانید بپذیرید که معامله‌تان آن‌طور که قرار بود، پیش نرفته است. نباید فراموش کنید که (در بازار بورس) باید احتمالاتی چون عدم حجم کافی و تشکیل صف‌های فروش را هم به این حد ضرر باید اضافه کرد.

به‌شخصه من، سعی می‌کنم احتمال شکست در تک‌تک معاملاتم را به‌صورت واقع‌بینانه‌ای تعیین کنم. ممکن است فکر کنید آدم بدبینی هستم اما ترجیح می‌دهم با پذیرش ضررهای کم و نتیجه مثبت این کار، در عوض انتظار سود زیاد اما تجربه‌ی ضررهای مداوم و زیاد، ادامه فعالیت خودم در بازار را تضمین کنم.

درواقع، اگر در هر معامله قرار باشد بخش بزرگی از سرمایه‌ام را از دست بدهم و چنین فشار روانی‌ای را تحمل‌کنم، دیگر چطور می‌توانم انگیزه لازم برای ادامه فعالیتم در معاملات روز بعد را در خودم ایجاد کنم؟

با تعیین حد ضرری که می‌توانید تحمل‌کنید، می‌توانید بدون تأسف یا باانگیزه‌ی ورود مجدد به آن معامله در زمان دیگری، به یک معامله پایان دهید. اجازه ندهید ترس یا امید به‌جای منطق، بر معاملاتتان حاکم شود. اما وقتی‌که آن حد ضرر را تعیین کردید، ببینید با رعایت آن، چه سودی نصیبتان خواهد شد. اگر سود احتمالی از حد ضرری که قبول کرده‌اید، بیشتر باشد، بازهم می‌خواهید به آن معامله ادامه دهید؟

قانون اول مدیریت ریسک

در هر معامله‌ای یک حد ضرر تعیین کنید

ممکن است این کار از نگاه خیلی از معامله‌گران طبیعی و معقول به نظر بیاید که واقعاً جای تحسین دارد. انجام معاملات و قرار گرفتن در معرض ریسک بدون تعیین نقاط خروج و توقف مثل موتورسواری در یک بزرگراه بدون استفاده از کلاه ایمنی است. آیا می‌خواهید تیشه به ریشه خودتان بزنید؟ البته که نه؛ اما احتمالات الزاماً به نفع شما کار نمی‌کنند و هرکسی باید از قبل ببیند که آیا قبول چنین ریسکی ارزش سود نهایی را دارد یا خیر.

وقتی‌که می‌خواهید معامله‌ای انجام دهید، ببینید بدترین نتیجه‌ی ممکن چه چیزی خواهد بود. فکر کنید که نتیجه‌ی مطلوبتان را از معامله به دست نیاورده‌اید و خودتان را در بدترین شرایط تصور کنید. به نظرم خیلی بهتر باشد که ابتدا ازنظر ذهنی خودمان را برای ضرر آماده کنیم بجای اینکه روی سودهای خیالی نقشه بازکنیم!

اگر حد ضرر شما خیلی پایین باشد، زمان زیادی طول می‌کشد تا آن حد زده شود و تازه در آن صورت هم، شما با ضرر بزرگی مواجه خواهید بود. در این شرایط باز کردن سامانه‌ی معاملاتتان و نگاه کردن به ضرر سنگینی که دیروز کرده‌اید، ازنظر نظر روانی فشار زیادی به شما وارد می‌کند. پس سعی کنید با تعیین حد ضرر در سطحی که پذیرش عواقب آن برایتان مقدور و محتمل باشد، از وقوع چنین اتفاقی جلوگیری کنید. یادتان باشد شما همیشه و در یک‌زمان بهتر، قادر خواهید بود مجدداً وارد آن معامله بشوید. این بازار پر است از موقعیت؛ درنتیجه، در ذهنتان تصور کنید معامله‌تان آن‌طور که می‌خواستید، پیش نرفته است؛ با تعیین سطحی که می‌توانید بپذیرید معامله‌تان جواب نمی‌دهد، حد ضرر معقول خودتان را تعیین کنید.

قانون دوم مدیریت ریسک

نسبت ریسک به ریوارد تک‌تک معاملات، در کمترین سطح ممکن

البته پیش‌تر سه نکته مهم درباره‌ی نسبت ریسک به بازده را برایتان توضیح دادم؛ اما معامله‌گران می‌توانند با تعیین حداقلِ میزانِ نرخ ریسک به ریواردِ تک‌تک معاملات، بر بزرگ‌ترین اشتباهی که اکثر معامله‌گران بازار مرتکب می‌شوند، فائق آیند. یعنی، اگر می‌خواهید بر روی 2 میلیون تومان در معامله‌ای ریسک کنید، مطمئن شوید درصورتی‌که پیش‌بینی درستی کرده‌اید، قادر خواهید بود حداقل 4 میلیون تومان بسازید تا ثابت کنید معامله‌تان ارزش قبول چنین ریسکی را داشته است.

قانون سوم مدیریت ریسک

‌سعی نکنید با سرمایه خیلی کم سود خیلی زیادی به دست آورید!

یکی از سخت‌ترین مسائلی که تریدر های تازه‌کار با آن روبرو هستند، استفاده از لورج (اهرم) است. اهرم، همان‌طور که از نامش پیداست، هر چیزی را به چند برابر خود می‌رساند. هرچند در بازار بورس هم اخیراً کارگزاری‌ها به مشتریان خود اهرم اعطا می‌کنند اما این سناریو بیشتر در بازار آتی سکه (با اهرم حدود 10) صادق است.

یک‌ضرب المثل قدیمی هست که می‌گوید: لوریج (اهرم) یک شمشیر دو لبه است؛ دلیلش این است که با استفاده از اهرم، نه‌تنها سود، بلکه ضرر معاملات هم چندین برابر می‌شود. اما درواقع، لبه‌ی ضرر آن درد بسیار بیشتری در مقابل لذت ناشی از لبه‌ی سود آن به همراه دارد و تریدرها باید با دقت و احتیاط فراوان از آن استفاده کنند.

یادگرفتن کاربرد و استفاده از اهرم مانند یادگرفتن رانندگی است؛ درصورتی‌که در ابتدای کار لورج و اهرم زیادی به کار ببرید، درست مانند زمانی است که در ابتدای شروع رانندگی، با سرعت خیلی بالا رانندگی کنید. شما به دلیل تجربه‌ی کم، نمی‌توانید واکنش مناسب را به هنگام وقوع رخدادهای ناگوار و ضررهای سنگین از خود نشان دهید.

هرچه اهرم بیشتر و بالاتری به کار ببرید، معاملاتتان هم به همان نسبت با سرعت بیشتری به سمت سود یا ضرر حرکت می‌کنند. استفاده از لورج 5 یا 10 برابری در معاملات، درست مانند رانندگی دریک اتوبان است که حتی کوچک‌ترین خطا و اشتباه منجر به عواقب بزرگ و جبران‌ناپذیری خواهد شد.

نکته‌ای که باید در رابطه با اهرم به خاطر داشته باشید این است که معامله‌گران نمی‌توانند با یکی دو معامله‌ی واقعاً خوب بارِ خودشان را ببندند! برای موفقیت، می‌بایست یک سیستم تعریف کنید، رویکردی که بتوانید آن را به‌صورت ماهیانه تکرار کنید؛ و بااینکه در همه‌ی ماه‌ها، حسابتان سبز نخواهد بود، می‌توانید میزان ضررتان را به میزان قابل‌توجهی با سودهایی که در ماه‌های خوب ساخته‌اید، کاهش دهید و درنهایت، در انتهای سال، سود خالصتان را مثبت نگه‌دارید.

به این مطلب چه امتیازی می‌دهید؟

امتیاز را مشخص کنید

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز

امتیازی ثبت نشده است. اولین نفر باشید که امتیاز می‌دهید!

برچسب ها: مدیریت ریسک در معاملات

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • جواد خزائی گفت:
    26 بهمن 1398 در 01:08

    ????

    برای پاسخ دادن وارد شوید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
دسته‌ها
  • AI News
  • آرشیو نرم افزار
  • آموزش بورس
  • استراتژی معاملاتی
  • بازار آتی
  • پادکست صوتی
  • پیشگامان بورس
  • تحلیل تکنیکال
  • دانلودهای رایگان
  • دسته‌بندی نشده
  • رها سرمایه تی‌وی
  • روانشناسی بورس
  • سرمایه گذاری
  • عمومی
  • مطالب آموزشی
  • ویدیوی آموزشی
درباره ما
ما در رها سرمایه به رشد فردی شما کمک می‌کنیم، اصول سرمایه‌گذاری و مدیریت مالی فردی را به شما آموزش می‌دهیم و تلاش می‌کنیم دانش خود را با شما به اشتراک بگذاریم.
دسترسی سریع
  • دوره ها
  • مطالب سایت
  • تماس با ما
  • سایت اُشمار
نمادها
تمامی حقوق برای این سایت محفوظ است -هر گونه کپی گزارش DMCA ارسال می‌شود- طراحی و اجرا [ رهاسرمایه ]
ورود
استفاده از موبایل
استفاده از آدرس ایمیل
آیا هنوز عضو نیستید؟ اکنون عضو شوید
از Google استفاده کنید
یا از شبکه های اجتماعی استفاده کنید
بازنشانی رمز عبور
استفاده از موبایل
استفاده از آدرس ایمیل
عضویت
قبلا عضو شدید؟ اکنون وارد شوید